شادكردن -مؤمن - ادب و احترام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ادب و احترام - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

شادكردن -مؤمن

عصرخلفاي عباسي بود يكي ازاهالي ري كه شيعه بودميگيودعامل وصول ماليات ازيحيي بن خالدبرمكي وزيرهارون به سراغمن آمدتابقيه مطالبات مالياتي راازمن بگيرد،ازبعضي شنيده بودم كه آن عامل ،گرايش به تيع دارد،آن سال عازم حج شدم وودرسفرحج به مدينه رفتم وباامام موسي بن جعفرع ملاقات نمودم وازوضع زندگي خودشكايت كردم وجريان عامل اخذماليات راگفتم كه تمايل به تشيع دارد .

امام كاظمع نامه اي براي آن مامورنوشت ،ومكتوب آن نامه اين بودبسم الله الرالرحيم اعلم ان الله تحت عرشه ظلالايسكنه الامن اسدي الي اخيه معروفا،اونفس عنه مكروبااوادخل علي قلبه سرورا .

بدان براي خدادرتحت تعرض اوسايه اي است كه درآن سايه كسي سكونت نميگزيندمگركسي كه كارنيكي براي بردارمومنش فراهم كنديااندوهي ازاوبرطرف سازد،ياقلب اوراشادنمايد .

لاازحج بازگشتم و نامه امام رابه آن ماموراخذماليات دادم ،اوبرخاست وآن نامه رابوسيدو سپس آنراخواند،آنگاه همه اموال ولباس خودراطلبيدوحاضركردند،واو همه آنهارابين خودومن تقسيم نمود،وآن چيزهائي كه قابل قسمت نبود،قيمت آنهارابه من داد .

سپس دفترديوان راخواست ونام مراازليست ماليات دهندگان حذف كردوبدهكاري مراقلم زدومراخشنودساخت ومن خداحافظي كردم و به خانه خودمراجعت نمود،وباخودميگفتم چگونه آنهمه بزرگواري اين عامل را جبران نمايم ،تااينكه تصميم گرفتم سال بعددرحج شركت نمايم وبراي اودعا كنم ،وبه حضورامام كاظم ع بروم ومحبتهاي آن ماموررابه آنحضرت بگويم .

سال بعددرحج شركت نموده وبه حضورامام كاظم ع رسيدم ،وجريان محبتهاي آن مامور رابراي آنحضرت بيان ميكردم ،هرلحظه شادي رادرچهره آنحضرت ميديدم ،گفتم اي مولاي من ،آيااين خبرتوراشادكرد؟درپاسخ فرموداي والله لقدسرني وسر اميرالمومنين ع والله لقدسرجدي رسول الله ص والله لقدسرالله تعالي .

آري سوگندبه خدامراواميرمومنان ع راشادكرد،وسوگندبه خداجدم رسول خداص را شادكرد،وسوگندبه خدا،خداوندراشادنمود .

/بحارج 74ص 313 .

/ 43