درروزگاري كه مصرتحت انقياددولت عثماني بود،روزي خليفه عثماني ازاسلامبول به مصررفته بودوبه جامع الازهررفت تادرس استادان راببيند .يكي ازاستادان به رماتيسم ودردپاي شديددچاربودودرهنگام تدريس نيزپاي خودرادرازمي كرد .وقتي خليفه ناگهاني به مدرس محل تدريس واردشد .استادنتوانست خودراجمع وجوركندوهمچنان به درس ادامه داد،هرچندكه اين وضع براي خليفه درحكم بي اعتنايي به شماررفت ،وهمين موجب شدكه به تندي ردشود،اماروزبعدبراي رعايت حال استادبيمار،مبلغي بيش ازحدعادي كه براي سايرين تحفه فرستاده بود ،براي آن استادفرستاد .امااستادمذكوركه متوجه تندي عبورديروزخليفه شده بود،پول رانپذيرفت وپيغام داد .كسي كه پاي خودرانمي تواندبراي كسي جمع كند ،دست خودراهم پيش آن كس درازنخواهدكرد .