بهلول -و- هارون الرشيد - دیوانگی و جنون نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دیوانگی و جنون - نسخه متنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بهلول -و- هارون الرشيد

روزي هارون الرشيد از كنار گورستان ميگذشت ، بهلول و شخص ديگري را ديد كه با هم نشسته اند و سخن ميگويند خواست كه با ايشان مزاح كند ، بفرمود تا هر دو را آوردند ، گفت من امروز ديوانه ميكشم .

جلاد را طلب كنيد .

جلاد فورا حاضر شد با شمشير كشيده ،آن شخص بنشاند كه گردن زند ، بهلول گفت اي هارون چه ميكني ؟ گفت امروز ديوانه ميكشم .

گفت سبحان ا ...

ما در اين شهر دو ديوانه بوديم تو سوم ما شدي ، تو ما را بكشي كه ترا بكشد ؟ / لطائف الطوايف

/ 14