احتجابات و سخنوري‏هاي صعصعه - عوامل شایستگی در تبلیغ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عوامل شایستگی در تبلیغ - نسخه متنی

غلامحسین اعرابی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

احتجابات و سخنوري‏هاي صعصعه

اينك به بيان نكته‏هايي از اين مبلغ و خطيب وارسته مي‏پردازيم:

1. هنگامي كه عثمان او را با عده‏اي به شام تبعيد نمود، معاويه براي محك زدن آنان جلساتي با آن‏ها داشت و گاهي برتري‏هاي خودش را مطرح مي‏كرد، روزي گفت:

قريش دريافت كه ابوسفيان بهترين آن‏ها و پسر بهترين آن‏هاست. مگر آن چه خداوند براي پيامبرش محمد صلي‏الله‏عليه‏و‏آله قرار داده زيرا او انتخاب شده خداوند است. اگر ابوسفيان پدر تمامي انسان‏ها بود. همه انسان‏ها حليم و بردبار بودند.

در ابن هنگام خطيب شجاع صعصعه برخاست و گفت:

دروغ گفتي. بهتر از ابوسفيان را خدا آورده است. كسي كه خداوند او را به دست خود خلق كرد و روح بر او دميد و به ملائكه فرمود سجده‏اش كنيد و در بين فرزندان او خوب و بد و زيرك و احمق وجود دارد.34

2. گروهي از مردم عراق بر معاويه وارد شدند. معاويه گفت:

آفرين بر شما مردم عراق به سرزمين مقدسي گام نهاديد. زميني كه حشر و نشر در آن است و نزد برترين امير آمديد.

صعصعه از ميان برخواست و پس از حمد خداوند و درود بر رسولش صلي‏الله‏عليه‏و‏آله گفت:

معاويه، اين كه گفتي سرزمين مقدس، سوگند به جانم كه سرزمين باعث تقدس افراد نمي‏شود و اعمال است كه موجب ارزش است و حشر و نشر نيز مربوط به اعمال است. اما اينكه خود را برترين امير دانستي، برترين حضرت آدم است. دسته‏اي نيك و برخي سفير و احمق و برخي عالم يا جاهل هستند.

معاويه برآشفت و گفت:

به خدا قسم ترا خوار و فراري شهرها خواهم ساخت.

صعصعه گفت:

«واللّه‏ اِن في الارض لَسَعْه و اِنّ في فراقك لَدَغه» بخدا قسم سرزمين خدا وسيع و دوري از تو راحتي است.

معاويه گفت: سهمت را قطع مي‏كنم.

صعصعه گفت:

«اِن كان ذالك بيدك فافعل، اِن العطاء و فضايل النعماء في ملكوت من لا تنفد خزائنَهُ ولا يبيد عطاء».

معاويه گفت: با اين حرف‏ها خودت را به كشتن دادي.

صعصعه گفت:

لا تقتل النفس التي حرم اللّه‏ الا بالحق. و من قتل مظلوما كان اللّه‏ لقاتله مقيما يرهقه اليما و يجرعه جميعا و يصليه جحيما.35

در اين هنگام معاويه بر عمر و عاص گفت تو با او سخن بگو:

عمر و عاص گفت: چه چيزي تو را بر سلطنت شورانيده؟

صعصعه گفت: واي بر تو: اي پناه‏گاه فراريان فاسد و دشمن خيرخواهان.

3. در مورد ديگري به معاويه گفت:

«انما انت طليق ابن طليق اطلقها رسول اللّه‏».36

فاني لا تصلح الخلافه للطليق.

تو آزاد شده فرزند آزاد شده‏اي. شما را پيامبر آزاد كرد بندگان آزاد شده شايسته خلافت نيستند.

4. در يكي از اوقاتي كه صعصعه سخنراني مي‏كرد: عثمان بن عفان گفت:

ايها الناس اِن هذا البجباج: النفاح ما يدري من اللّه‏ ولا اين اللّه‏!

صعصعه گفت:

اما قولك: ما ادري من اللّه‏. فان اللّه‏ ربناء رب آيا وناالاولين اما قولك: لا ادري اين اللّه‏. فان اللّه‏ لبالمرصاد. سپس قرائت كرد اذن للذين يقاتلون بانهم ظلموا اِن اللّه‏ علي لضرهم لقدير.37

مسعود مي‏گويد:

براي صعصعه اخباري نيكو و كلامي در نهاية فصاحت و بلاغت و ايضاح معاني و ايجاز اختصار است.38

و با ابن عباس مصاحبه مفصلي دارد كه در آخر ابن عباس گويد: انت يابن صوحان. باقر علم العرب.39

ابويحيي عبدالرحيم بن محمدبن محمدبن اسماعيل

معروف به «ابن نباته» متوفي 374 خطيب برجسته قرن چهارم هجري و سخنور حاكم بزرگ شيعه (سيف الدوله) و از خاندان بني حمدان، در حلب بين سال‏هاي 315 تا 356 است.

او به طور غير مستقيم شاگرد مكتب حضرت علي عليه‏السلام . خطبه‏هايش را از خطبه‏هاي حضرت اخذ مي‏كرد و سخنش را با نام حضرت آغاز مي‏كرد.

/ 17