او عبدالرحيم پسر محمدبن محمداسماعيل ظاهرا از نوادگان اصبغ بن نباته،متولد 325 و متوفي 374 و خطيب نامآور روزگار حمدانيان است حمدانيان به خصوص در سالهاي 315 تا 360 جنگهاي متوالي و مدافعات مستمر با روميان كه به طمع اشغال شام و بيتالمقدس به منطقه حكومت آنها حملهور ميشدند و به كشتار و تخريب سرزمينهاي اسلامي ميپرداختند، داشتند.ابن نباته با ايراد و خطبههاي شورانگيز خويش موسوم به خطبه «جهاديه» مردم را براي ياري سيف الدوله حاكم قدرتمند شيعي مذهب حمداني تشويق مينمود. او هميشه همراه سيفالدوله بود و از آن جا كه سيف الدوله اكثرا در جنگ و جهاد با روميان بود، ابن نباته خطبههاي زيادي ايراد كرد. مردم نيز شيفته خطبهايش بودند. به خصوص كه علاوه بر استفاده از كلمات زيباي نهجالبلاغه سخنانش را با آيات قرآن زيباتر ميكرد. آيات قرآن جاي ويژهاي در سخنان او داشت.44سخنان و خطبههاي او به سه بخش تقسيم شده است. 1 - ستايش خداوند سبحان 2 - نعمت رسول مكرّم اسلام و ترغيب به ترس از خدا 3 - رعايت و دستورات اخلاقي و ديني، به ويژه جهادشدت علاقه ابن نباته به حضرت علي عليهالسلام در روز جمعهاي در نماز جمعه خطبهاي ايراد نمود بنام «خطبه منام». به هنگام شب حضرت علي عليهالسلام را در خواب ديد كه او را «خطيب الخطباء» ناميد و حتي دهان ابن نباته را با آب دهانش متبرّك نمود. اين رويا آن قدر در او تأثيذ گذاشت و او را منقلب كرد كه تا 18 روز لب به طعام و نوشيدني نگشود و در پي آن از شوق درگذشت.45لذا بطور غيرمستقيم بلكه مستقيما تاييد شده بزرگ سخنوران تاريخ علي بن ابيطالب ميباشد.ابراز و شيوههاي تبليغ دينيبراي انجام هر كاري به ابزار و وسايلي متناسب با آن نياز است و ميتوان آن را با شيوههاي گوناگوني انجام داد. جريان تاريخ ثابت كرده است كه زندگاني رو به تكامل مجتمعات انساني، متناسب با مقتضيات زمانها، هم در «كيفيت امور» و هم در استفاده از ابزارها و شيوهها تغييرات زيادي داشته است.تبليغ دين به عنوان يك كار، مقدّس است، به وسايل و ابزار و شيوههائي نيازمند است كه نميتواند از هماهنگي با مقتضيات زمان بر كنار باشد.در عين حال «نظام» تبليغي بايد مترقيتر از ساير امور و نظامات باشد و پيوسته ابزارها و شيوههاي بهتري را مورد استفاده قرار دهد. وقتي سخن در باره مقتضيات زمان است، مقصود آن نيست كه بايد با فرهنگ متداول زمان كه فعلاً نوع غربيِ آن در كشورها غالب است هماهنگ شد، بلكه منظور آن است كه بايد تبليغ را متناسب با احساسات و ادراكات و علوم و فنون و هنر و صنعت و فرهنگ مردم انجام داد.آيات قران كريم نيز باين معني صراحت دارند.و ما ارسلنا مِن رسُولٍ الاّ بلِسان قَومِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُم...ما هيچ پيامبري نفرستاديم مگر همزمان با قومش.پيامبر گرامي صلياللهعليهوآله رسالت داشت تا دين اسلام را ابلاغ فرمايد و معتقدان را به عنوان امّت مسلمان تشكل و نظام بخشد امّت اسلام نيز مكلفند تا دين و نظام اسلام را بر «عامّه مردمِ جهان» ابلاغ نمايد، چنانكه فرموده است:«كنُتم خَير اُمّةٍ اُخرجت لِلنّاس تأمُرونَ بِالمعْرُوفِ و تَنْهَون عَنِ المُنْكَرِ وَ تُؤمنُونَ باللّه...»شما امّتي برگزيده هستيد كه بر عامّه مردم جهان برانگيخته شدهايد تا امر بمعروف و نهي از منكر كنيد در حالي كه به خداوند ايمان داريد...