اوامر امتحانى جهت امتحان اطاعت و فرمانبردارى مكلف صادر مى شوند بدون اين كه متعلق آنها مطلوب امر كننده باشد. از اين اوامر گاهى به (اوامر صورى) نيز تعبير مى شود.41از آن جا كه نبود مصلحت در متعلق اوامر امتحانى مسلم است برخى به ناچار مصلحت را در خود امر و جعل قرار داده اند. محقق نايينى با اين ديدگاه مخالفت كرده و اظهار داشته است: صرف نبود مصلحت در متعلق به معناى وجود مصلحت در جعل نيست; زيرا ـ همان طور كه گذشت ـ چنين چيزى معقول نيست, بلكه مصلحت در اين است كه عبد اطاعت خود را براى مولا اظهار نمايد و به امر و نهى او عمل كند; بنابراين در خود جعل, مصلحت نيست بلكه مصلحت در اطاعت و عمل به متعلق جعل است.42
تبعيت احكام از مصالح و مفاسد نوعى
احكام شرعى از مصالح و مفاسد نوعى ناشى مى شود; هر چند ممكن است در انجام برخى واجبات ضرر شخصى وجود داشته باشد مانند جهاد و زكات و در انجام برخى كارهاى حرام منافع شخصى وجود داشته باشد مانند سرقت و غصب.مصالح نوعى كه ما از آن سخن مى گوييم بنابر تبعيت احكام از مصالح و مفاسد موجود در متعلق احكام تصور مى شود. اما بنابر تبعيت احكام از مصالح و مفاسد موجود در خود جعل, مصلحت به مجرد تشريع محقق مى شود چه در متعلق, منفعت نوعى باشد يا خير.محقق خراسانى اين كلام را هنگام ذكر استدلال برخى به قاعده دفع ضرر محتمل براى اثبات وجوب احتياط, آورده است. آنها چنين استدلال كرده اند كه در ترك واجبات و انجام دادن محرمات ضررهايى وجود دارد كه بايد رفع نمود و در هنگام شك بايد به وسيله احتياط, مفسده اى كه منجر به ضرر مى شود دفع شود.