بیشترلیست موضوعات نقش و جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام و امام خميني قدسسره چكيده مقدمه سير انديشه نقش مردم در حكومت جايگاه مردم در انديشه سياسي اسلام 1 - رضايت مردم 2 - پذيرش بيعت 1 ـ وظيفه مشورت با مردم 2 ـ پاسخگويي به مردم: فصل سوم: وظايف مردم در امور سياسي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
هر كس با ديگران مشورت كند با ايشان در عقل شان شريك شده است.74ائمه عليهمالسلام حتي در امور روزمره با ديگران مشورت ميكردهاند. به عنوان مثال چند روايت در اين باره كه صاحب وسايل، زير عنوان «باب جواز مشاورة الانسان من دونه» يعني مشورت با پائينتر از خود جائز است. نقل نموده، ذكر ميكنيم:«قال: هلك مولا لابي الحسن الرضا عليهالسلام يقال له: سعد فقال له: اشر عليّ برجل له فضل و امانة فقلت: انا اشر عليك؟ فقال- شبه المغضب- ان رسول الله صلياللهعليهوآله كان يستشير اصحابه ثم يعزم علي مايريد».75 يكي از كارگران امام رضا عليهالسلام به نام سعد از دنيا رفت. امام عليهالسلام درباره انتخاب يك كارگر امين براي خود با يكي از اصحاب مشورت كرد. او با تعجب به امام گفت: اين بنده نالايق نظر مشورتي به شما بدهم؟ امام با حالتي شبيه غضب فرمود: پيغمبر خدا صلياللهعليهوآله با اصحاب خود مشورت ميكرد و سپس درباره آنچه ميخواست انجام دهد، تصميم ميگرفت.«عن الفضيل بن يسار قال: استشارني ابو عبدالله عليهالسلام مرة في امر فقلت: اصلحك الله مثلي يشير علي مثلك؟ قال: نعم اذا استشرتك».76امام صادق عليهالسلام با فضيل بن يسار در يك كاري مشورت كرد، فضيل با تعجب پرسيد. فردي مثل من در كار شما نظر مشورتي بدهم؟! امام فرمود: آري هر وقت از تو نظر مشورتي خواستم، نظر بده.«عن الحسنبن جهم قال: كنّا عند ابي الحسن الرضا عليهالسلام فذكر اباه عليهالسلام فقال: كان عقله لا توازن به العقول و ربما شاور الاسود من سودانه فقيل له: تشاور مثل هذا؟ فقال: ان الله تبارك و تعالي ربما فتح علي لسانه قال: فكانوا ربما اشاروا عليه بالشي فيعمل به من الضيعة و البستان».77«حسنبن جهم ميگويد در خدمت امام رضا عليهالسلام بوديم. از پدرشان ياد كردند سپس فرمود: با اين كه تمام عقول با عقل او برابري نميكرد اما گاهي با غلامان سياه خود مشورت مينمود. ديگران از روي تعجب به امام گفتند: شما با اشخاص مثل اين سياهان مشورت ميكنيد؟! امام فرمود: آري گاهي خداوند به زبان آنان در كار ما گشايشي بوجود ميآورد و بدينگونه گاهي همين سياهان درباره مسايل كشاورزي و باغ و مزرعه نظر ميدادند و امام به رأي آنان عمل ميكرد.5-2-1- پرهيز از شائبه استبداد ـ استبداد وصف حكومت افسار گسيختهاي است كه در شؤن رعيت به هرگونه كه دلخواهش باشد و بدون ترس و باز خواست، تصرف كند، بدين جهت واژههاي مترادفش در زبان عربي، استعباد (به بندگي درآوردن) و اعتساف (ستمگري) و تسلط است و متضادش حكومت عادل و مسؤل و مقيد و دستوري (قانوني) است78 با اين كه پيامبر صلياللهعليهوآله بي نياز از مشورت است و احتمال خطا و اشتباه در ايشان راه ندارد. در عين حال انجام مشورت و ترتيب اثر دادن به نظرات مردم، اين نظر را كه حكومت آنان فاقد پايگاه مردمي است و مردم با ميل و رغبت آن را نپذيرفتهاند، ردّ ميكند.مرحوم نائيني با اشاره به مطلب فوق مينويسد: