ارتباط مصريان با حكومتهاي ديگر نقاط سرزمينهاي اسلامي حاكي از جايگاه نسبتا مهم ايشان در ميان عامه مسلمانان است. اين ارتباط از دو سو شايسته بررسي است. در نگاه نخست، خلفاي قاهره ميكوشند تا با برخي از دولتها تماس گرفته آنها را به پذيرش ولايت و خلافت خويش دعوت كنند. جنبه ديگر قضيه، تلاش برخي دولتها به برقراري ارتباط با خلفاي عباسي مصر و گرفتن عهد حكومت از آنان است.در اينجا به چند نمونه از روابط ميان مصر با ساير سرزمينهاي اسلامي اشاره ميشود: تلاش براي جذب دولت مظفري در ايران: زماني كه مبارزالدين محمد مظفري بر فارس، اصفهان و كرمان مسلط شد، شايد به درخواست خودش، فرستادهاي از جانب خليفه عباسي مصر، نزد وي آمد و امير با او به عنوان نماينده خليفه بيعت كرد. محمود كتبي مينويسد: امير مبارزالدين چون به محاصره اصفهان رفت... با وكيل خليفه اميرالمؤمنين المتعضد بالله ابوبكر العباسي بيعت كرد و در سنه 755 خطبه اسلام در بلاد عراق [عجم [كه از مدت هجوم لشكر سلاطين مغول الي اليوم از زينت ذكر خلفاي عباسي عاطل مانده بود، به ذكر القاب خليفه المعتضد بالله مشرف شد (كتبي، 45). شاه شجاع فرزند مبارزالدين نيز در سال 770ق با القاهر عباسي 27 بيعت كرد (همو، 82). عبدالرزاق سمرقندي نيز خبر اين بيعت را آورده است (276). همچنين تصريح شده است كه در فارس، به نام خلفاي عباسي مصر سكه زده و خطبه خوانده شد و به نشان شادي و خرسندي شهر را آذين بستند(فسايي، 303، 313).تماس حكام نواحي هند با خلافت عباسي مصر: حاكمان هند از مهمترين كساني بودند كه با خليفه عباسي مصر براي كسب مشروعيت با قاهره ارتباط داشتند. از ميان سلاطين دهلي ابتدا محمد بن تغلق به فكر افتاد با كسب اجازه از خليفه عباسي حكومت خود را تقويت كند. او به نقل تاريخ فرشته "شنيد كه حكام مصر بنا بر مصلحتي يكي از دودمان عباسي را بر سرير خلافت نشانيدهاند. پس در حال ... غائبانه بيعت با آن خليفه كرد و به جاي اسم خود نام او در سكه كَند و در شهر نماز جمعه و عيدين منع نمود و دو سه ماه صرف عريضه نوشتن كرده، مرسول داشت" (هندوشاه، 1/138). با آمدن منشور خليفه در 744ق، او شهر را آذين بست و نامهاي پادشاهان دهلي كه از خليفه اجازه نداشتند از خطبه انداخت و در طراز جامههاي زربفت و كنگرههاي ساختمانهاي بلند نام خليفه را ثبت كرد (همانجا). پس از او فيروز شاه از سلاطين بهمني در 755ق از خليفه الحاكم بامرالله خلعت و منشور حكومت و تفويض مماليك هند را دريافت كرد (همو، 1/146). در سال 873ق جلالالدين ابوالمظفر محمد بن هندو با ارسال هدايايي به مصر از خليفه درخواست عهد امارت كرد. خليفه المعتضد بالله نيز خلعت و هدايايي را به همراه تعدادي از اشراف نزد او فرستاد. وي در حضور آنان خلعت را پوشيد و تا زمان مرگ، حاكم بنگال بود (ابنتغري بردي، النجوم، 15/193).