بیشترلیست موضوعات خلافت عباسيان در مصر (659ق/1261م-923ق/1517م) چكيده: تأسيس خلافت عباسيان در مصر نفوذ سياسي خلفاي مصر درگيري داخل خانداني بر سر خلافت ساختار اداري خلافت مسأله جانشيني و ولايتعهدي روابط سلاطين مملوكي با خلفاي عباسي قاهره روابط خارجي دستگاه خلافت پايان خلافت عباسي مصر توضیحاتافزودن یادداشت جدید
در سال 876ق28 سفير سلطان غياثالدين از سلاطين دهلي به قاهره آمد و با آوردن هديه سالانه براي خليفه و سلطان، نوشتهاي را تسليم خليفه كرد كه متضمن دعا و محبت حاكم دهلي به خليفه بود. حاكم دهلي از خليفه همچنين در خواست كرده بود تا خليفه كارهاي مناطق تحت امر حاكم را به وي واگذار كند (سيوطي، تاريخ، 511).29 صيرفي مينويسد: رسم بود كه هرگاه سلطاني در اين سرزمينها به حكومت ميرسيد، هديهاي ميفرستاد و از اميرالمؤمنين ميخواست تا خلعتي فرستاده، ولايت را مطابق رسم به او واگذار كند (صيرفي، 312). خليفه وقت كه المستنجد بالله بود، خواست او را پذيرفت و امور دهلي را به وي تفويض كرد.جداي از ايران و هند، از مواردي كه ميتوان آن را نشانه توجه خلفاي قاهره به امور دنياي اسلام به حساب آورد، پيام خليفه مستكفي بالله به همراه نامه سلطان مملوكي مصر به يمن است. در اين نامه خليفه به هُزَبرالدين كه به سال 707 در يمن قيام كردهبود، اخطار كرد(ابن تغري بردي، النجوم، 7/226). همچنين خليفه عباسي مصر در برخورد حكومت مماليك با دولت قراقوينلو به نفع سلاطين مصر اقدام كرد و ضمن تأييد حاكم مملوكي به مقابله با قرا يوسف فتوا داد (ابن تغري بردي، النجوم، 14/68).سرپرستي مكه و مدينه: از دير باز تسلط بر امور مكه و مدينه و نيز دادن كسوت و پوشش كعبه، در حيطه قدرت خلفا و اميران بسيار برجسته بود. بارتولد معتقد است كه يكي از برتريهاي عباسيان بر دشمنانشان، اين بود كه اين شهرها در حيطه فرمانروايي آنها قرار داشت. طبعا حكامي كه اين شهرها را در قلمرو خود نداشتند، جسارت نميكردند تا خود را اميرالمؤمنين يا خليفه بنامند (بارتولد، 24). با ضعف عباسيان، يكي از زمينههاي اصلي رقابت ميان آنان و دولت فاطمي مصر، تسلط بر حرمين شريفين بود. بعدها، پاي سلاطين دولتهاي بزرگ نيز به اين رقابتها باز شد. دليل اين رقابتها آن بود كه به هر حال، تسلط بر حرمين، نشاني از نوعي تفوق معنوي در نگاه مسلمانان بود.در حملات مغول به سرزمينهاي اسلامي، حجاز از مناطقي بود كه از اين بلا به دور ماند. اقدام ابونمي حاكم وقت مكه در به رسميت شناختن مستنصر حفصي كه پيش از اين به آن اشاره شد، نشان از تمايل حاكم مكه به داشتن تعلق به خليفهاي مسلمان بود. اما همين امر با قدرت يافتن بيبرس در مصر و برپاشدن خلافت عباسي در آن ديار، سبب روي كردن ابونمي به قاهره شد. پس از آن در طي دوره مماليك و با توجه به آشفتگي اوضاع در بخش شرقي جهان اسلام، تسلط معنوي مصر تثبيت شد.ناگفته نماند كه اميران مملوكي مصر در سرپرستي حرمين، رقباي خلفاي قاهره به حساب ميآمدند. آنها كوشيدند تا به طريقي اين مشكل را حل كنند. در نتيجه كوشش آنان نام خليفه در خطبه مكه ياد ميشد، اما عنوان خادم الحرمين الشريفين براي سلطان مملوكي باقي ماند. گويا از همان آغاز تشكيل خلافت در قاهره، خلفا به خادم الحرمين بودن امراي مصر رضايت داده بودند. بحث پوشش كعبه مخصوصا از نگاه سلاطين مملوكي اهميت خاصي داشت. زماني كه شاهرخ فرزند تيمور از سلطان مملوكي خواست تا اجازه دهد او پوشش كعبه را بفرستد، سلطان نپذيرفت، چرا كه آن را نشان سروري بر جهان اسلام ميدانست (كمبريج، 426).