راه حل جبران از ديدگاه مغربيان - مسأله شر از دیدگاه متکلمان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مسأله شر از دیدگاه متکلمان - نسخه متنی

محمد حسن قدردان قراملکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه حل جبران از ديدگاه مغربيان

همانطوري كه بيش از اين ذكر شد اين نظريه اختصاص به عالمان اسلامي ندارد بل پيشينه آن به تاريخ قبل از ميلاد برمي‏گردد و مورد اهتمام و پذيرش مسيحيت نيز قرار گرفته است كه اين جا به بعضي طرفداران آن اشاره مي‏شود:

افلاطون: وي كه معتقد به خيرخواه و عادل مطلق بودن خداوند است در مواضع مختلف به دفاع از مدعاي خود پرداخته است و در صورت عدم حل اشكال شر با راههاي فلسفي از قبيل نيستي انگاري شر و شبه ثنويت،38 به راه حل «جبران» اتكا مي‏كند و مي‏گويد:

«اگر عادل به تنگدستي يا بيماري يا مصيبت ديگري دچار شود همه آن مصائب سرانجام در زندگي يا پس از مرگ براي او سودمند خواهد بود، زيرا خدايان كسي را كه در راه عدالت گام برمي‏دارد و مي‏كوشد از راه كسب قابليت، تا آنجا كه براي آدمي ميسر است شبيه خدايان شود، هرگز تنها نمي‏گذارند».39

افلاطون در جاي ديگر به همين راي چنين تصريح مي‏كند:

«اگر وي [عادل] در زندگاني خود دچار فقر و بيماري و هرچيز ديگري كه مردم آن را شر محسوب مي‏كنند بشود اين چيزها سرانجام چه در دوره زندگاني چه پس از مرگ به حال او سودمند خواهد افتاد زيرا شك نيست كه خدايان كسي را كه طالب اتصاف به صفت عدل باشد و به وسيله پرهيزگاري تا آنجا كه براي آدمي ميسر است تأسي به صفات الهي نمايد فراموش نخواهد كرد».40

افلاطون در جاي ديگر بر تفكيك بين شر و ألم تأكيد مي‏كند.41

انجيل: «اين كه خدا قدير است و كسي را اهانت نمي‏كند و در قوت عقل قادر است شرير را زنده نگاه نمي‏دارد و داد مسكينان را مي‏دهد».42

ايرنائوس: وي كه غايت زندگي بشر را تعالي روح و به تبع آن مسأله آخرت را مطرح مي‏كند به نوعي با نظريه جبران نيز موافقت مي‏كند، جان هيك با اشاره به پاسخ ايرنائوس مي‏گويد:

«جان كلام پاسخ اين است كه لذت بي‏پايان سرشاري زندگي و شادي‏اي كه، فراسوي تصور كنوني ما، و همانا تحقق يافتن نهائي حب الهي نسبت به ماست، به گونه‏اي آشكار همه درد و رنج و سير و سلوك طولاني حيات بشري را در جهت نيل به آن ارزشمند مي‏گرداند، هم در اين جهان و هم احتمالاً در جهانهاي ديگر».43

ژان ژاك روسو:

«آنهايي كه در روي زمين تحمل رنج نموده‏اند بدون ترديد در آن جهان جبران خواهد شد».44

نورمن.ال.گيسلر، وي اين اين راه حل را يكي از راه حلهاي خوب توصيف مي‏كند:

«رنج بردن بدون تقصير، همانند رنج بردن بدون پاداش و بدون عوض نيست، اولي ضرورتا با اعتقاد به خداوند ناسازگار نيست در حالي كه دومي چنين است».45

جان هرمن رندل و جاستوس باكلر، دو استاد فلسفه معاصر اين راه حل را يكي از راه حلهاي مسأله شر گزارش مي‏كنند:

«ديدگاه مبين اين كه وجود بدي در حكم انكار نيكخواهي خدا نيست زيرا حضور بدي بر نيكي موجود مي‏افزايد. هر چند بدي هست، نيكي‏اي كه خدا به جاي آن مي‏نشاند بسيار بزرگتر و پرمايه‏تر است».46

/ 16