باز در اينجا مباحث ظريفي وجود دارد مانند اينكه آيا خداوند ميتواند به خاطر «عوض» ولو مضاعف انساني را مبتلا به ألم و درد كند؟ يا اينكه علاوه بر «عوض» يك غايت ديگري چون وجود «لطف» و مصلحت لازم است؟ تفصيل آن در كتب كلامي آمده است.در اينجا براي توضيح بيشتر مطلب به گزارش آراي متكلمان اسلامي ميپردازيم:قاضي عبدالجبار (م 415 ه··):«آن آلام و دردهايي كه از ناحيه خداوند به بندگان ميرسد چون متضمن «عوض» و پاداش عظيمي است، متصف به ظلم نميشود. و چون متضمن مصلحت و لطف در تكليف است از اين حيث نيكو و از «بحثيت» خارج ميشود».5ابواسحاق ابن نوبخت:«دردها و آلامي كه از طرف خداوند در حق انسان مكلف و غير او ابتدائا و بدون اينكه استحقاق آن را داشته باشد، روا و صادر ميشود ميبايست خداوند عوض و پاداش همه آنها را انجام دهد».6شيخ طوسي (م 460 ه··. ق):«دردناكي كه خداوند برتر از همه در هر زندهاي پديد آورد ـ چه آن موجود زنده تكليف شده باشد يا نشده باشد ـ آن دردناكي از وجود دست آويزي كه هميشه از كار بندگان پديد ميآيد سرنزده باشد، همانا بر خداوند برتر ازهمه است كه آن تاوان را بجاي دردناك كردن بايد بپردازد، تا تاوان از ستم بودن بيرون برود».7علامه حلي (م 726 ه··. ق)؛ وي اصل «عوض» را به «اماميه» نسبت ميدهد و با تقسيم آلام به استحقاقي و ابتدايي ميگويد:«ألمي كه خداوند در حق انسان روا ميدارد اگر بر وجه انتقام و استحقاق باشد در آن عوضي نيست. اما اگر ألم به صورت غير استحقاقي باشد حُسن آن منوط به تحقيق دو شرط ذيل است:الف ـ ألم ميبايست مشتمل بر يك نوع مصلحت و لطفي چه در حق شخص «متألم» و چه در حق ديگران باشد، وگرنه متصف به «عبث» ميشود كه خداوند از آن منزه است.ب ـ در مقابل درد ميبايست براي شخص دردمند عوضي مضاعف وجود داشته باشد بگونهاي كه اگر بر شخص دردمند، نخست عدم «الم» و وجود «عوض» عرضه شود او دومي را انتخاب كند. وگرنه ظلم و جور بر حق تعالي لازم ميآيد».8علامه حمصي رازي (م اوائل قرن هفتم):«اگر ألم متضمن عوض نباشد ظلم لازم ميآيد. نكته ديگر اينكه علاوه بر عوض ميبايست ألم مشتمل بر لطفي در حق مكلفين باشد، تا «ألم» با حصول «لطف» از عبثيت و با تحقق «عوض» از ظلم خارج گردد، و در اين فرض نيكوست».9