پيوند دين و حكومت در انديشه مسلمانان - پیوند دین و حکومت در اندیشه مسلمانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیوند دین و حکومت در اندیشه مسلمانان - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

پيوند دين و حكومت در انديشه مسلمانان

سيدعباس رضوى

سيره عملى مسلمانان و باور و گونه نگاه آنان از منابع با ارزش تاريخى براى شناخت پيوند دين و حكومت است.

سيره و برخورد لايه هاى گوناگون جامعه از نخبگان و توده ها با دولت و نظام مهم ترين راه براى به دست آوردن نگاه شريعت به حاكميت سياسى است.

از شواهد تاريخى بر مى آيد كه مسلمانان در درازاى تاريخ براى تشكيل حكومت در تلاش و تكاپو بوده اند و دولتها با هر مذهب و گرايشى بر آن بوده اند خود را مشروع جلوه دهند و پايگاه دينى به دست آورند و كارها و برنامه هاى سياسى خود را به دين پيونددهند. پيامبر اكرم(ص) نظامى براساس دين بنا نهادو پس از پايان دوران پيامبر(ص) حكومتهاى بسيارى كه در گوشه و كنار سرزمينهاى اسلامى تشكيل مى شد حكومت گران حكومت خود را جانشين حكومت پيامبر(ص) مى دانستند و با شعار تشكيل حكومتى بسان حكومت رسول زمام امور را به دست مى گرفتند.

اختلافها و كشمكشها و درگيريهايى كه در قلمرو اسلام رخ مى داده در برابر بودن و يا نبودن حكومت با حكومت رسول اكرم(ص) بوده است و در ويژگيهاى حاكم كه آيا شايستگى زمامدارى حكومت اسلامى را دارد يا خير و گرنه در اصل بايستگى حكومت دينى و اين كه دين محمد(ص) بدون حكومت راه به جايى نمى برد اختلافى نبوده است و در اساس كسى دين اسلام را جداى از حكومت نمى انگاشته است و كشمكشها و درگيريهاى مسلمانان از همان آغاز بر سر به دست گيرى حكومت دينى و جانشينى پيامبر(ص) بوده است و گرنه روشنگرى و تبليغ دين و آگاهاندن مردم و هدايت آنان به سرچشمه دين درگيرى و كشمكش ندارد!

امام امت بر همين باور بود و دين را جداى از حكومت نمى ديد; از اين روى در درازاى زندگى سياسى خود تلاش ورزيد تا جدايى دين و حكومت را از ميان بردارد. امام بر اين حركت تاريخى و سرنوشت ساز خود دليلهاى بسيار اقامه كرد و از جمله دليلهايى كه بر آن تكيه داشت سيره دينداران و اسلاميان بود.

وى بر اين باور بود كه رسول خدا افزون بر دعوت گرى و روشن گرى مأمور اجراى دستورهاى خداوند بوده و حكومت تشكيل داده است و ديگر خليفگان كه پس از آن حضرت در قلمرو اسلامى روى كار آمدند تا زمانى كه به كژراهه نيفتادند در پى حكومت دينى بوده اند.1

اين كه گروهى پنداشته اند دولتى كه پيامبر تشكيل داد ميانه اى با دين نداشته و برخاسته از شرائط طبيعى دگرگونى جامعه آن روز بوده 2 با تاريخ و سيره و گونه نگاه و مسلمانان ناسازگار است.

امام خمينى مى نويسد:

(پس از رحلت رسول اكرم(ص) هيچ كس از مسلمانان در اين معنى كه حكومت لازم است ترديد نداشت. هيچ كس نگفت: حكومت لازم نداريم. چنين حرفى از هيچ كس شنيده نشد. در

ضرورت تشكيل حكومت اسلامى همه اتفاق نظر دارند. اختلاف نظر در كسى بوده كه عهده دار اين امر بشود و رئيس دولت باشد.)3

اكنون بايدبه گذشته برگرديم و ببينيم سيره و ارزيابى ذهنى دينداران از حكومت چه بوده است و زمامداران مشروع بودن خود را به چه مى دانسته اند؟ آيا حاكمان پيوندى ميان خود و دين احساس نكرده اند و دين در حاشيه تفكر و زندگى آنان بوده و يا دولتمردان خود را متولى و برگزيده دين باوران شمرده اند و نظام خود را نظامى اسلامى قلمداد كرده اند؟

به ديگر سخن آيا گذشته تاريخ واگرايى و جدايى دين از سياست را نشان مى دهد و يا همگرايى دين و حكومت را. اگر چنين بوده راز ستيزها و ناسازگاريها و برخوردهاى امامان و عالمان بزرگ با خليفگان و پادشاهان در چه بوده است.

/ 18