پیوند دین و حکومت در اندیشه مسلمانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پیوند دین و حکومت در اندیشه مسلمانان - نسخه متنی

سید عباس رضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

(امامان شيعه همانند پيامبر هدفى جز اين نداشتند كه نظام عادلانه اسلامى را با همان ويژه گيها و با همان جهت گيريها ايجاد كنند و اگر چنين نظامى بر سر پا است آن را تداوم و بقا بخشند.

ايجاد يا ادامه يك نظام اجتماعى به چه عناصر سازنده اى نيازمند است؟ نخست به ايدئولوژى راهنما و جهت بخشى كه در اصل طراح و پيشنهاد كننده آن نظام است و سپس به قدرت اجرائيه اى كه بتواند در ميان مزاحمتها و مشكلات راه را به روى تحقق پياده شدن آن نظام بگشايد.)40

اميرمؤمنان(ع) حكومت تشكيل داد و كارگزارانى براى اداره امور سياسى و قضايى و اقتصادى به اين سوى و آن سوى سرزمين اسلامى گسيل داشت. قرآن و سنت اساس حكومت آن حضرت را شكل مى داد و اجراى شعائر اسلامى در سرلوحه برنامه هاى امام بود. حضرت در مشروعيت حكومت خود مى فرمايد:

(ايها الناس اِنَّ احق الناس بهذا الامر اقواهم عليه واعملهم بامر اللّه فيه.41

اى مردم! سزاوار به خلافت كسى است كه بدان تواناتر باشد و در آن به فرمان خدا داناتر).

خلافت كوتاه اميرمؤمنان و روشهاى انسانى آن حضرت نمونه اى بود كه همواره امامان شيعيان را به تشكيل چنان حكومتى تشويق و در راه انجام آن تلاش كرده اند.

امام حسن(ع) نيز حكومت را به دست گرفت ولى با پديد آمدن

شرايطى ناخواسته ناگزير به صلح شد و در همان قرار داد با معاويه جا براى حكومت آينده خود پس از معاويه پيش بينى كرد در ماده يكم و دوم قرار داد چنين آمده است:

(حكومت به معاويه واگذار مى شود بدين شرط كه به كتاب خدا و سنت پيغمبر(ص) و سيره خلفاى شايسته عمل كند. پس از معاويه حكومت متعلق به حسن است و اگر براى او حادثه اى پيش آيد متعلق به حسين و معاويه حق ندارد كسى را به جانشينى خود برگزيند.)42

امام حسن(ع) به گونه اى برنامه ريزى كرد كه اگر جريان طبيعى به پيش رود زمينه براى برگشت حكومت به خاندان عترت فراهم آيد.

امام پس از صلح به نيروسازى پرداخت و تشكيلات پنهانى شيعه را پى ريخت و با پيوند هماهنگ و پياپى با بزرگان شيعه و مواليان على(ع) زمينه را براى تلاشهاى بنيادين آينده فراهم كرد.43 در واقع بستر قيام امام حسين و حركتهاى پس از آن با تلاشهاى تشكيلاتى امام حسن فراهم شد.

امام حسين(ع) پس از به وجود آمدن شرايط براى مبارزه با گناه و احياى سيرت پيامبر قيام كرد. حركت امام چونان جريان خوارج براى مخالفت با اساس هر نوع حكومت انسان بر انسان نبود بلكه قيام براى دگرگونى حاكميت با طل و به قدرت رساندن حق طلبان بود:

(بانَّ مجارى الامور والاحكام على ايدى العلماء باالله الامناء على حلاله وحرامه)44

اساس كارها بايد در دستان عالمانى باشد كه خداباور و آشناى به دستورهاى او باشند و در انجام حلال و مبارزه با حرام خداوند امين و درست كارند.)

حركت امام حسين(ع) تنها دفاع از جان و ناموس خود نبود بلكه حركتى از روى برنامه ريزى براى

مبارزه با ستم و واژگون ساختن حكومت يزيد و تلاش براى احياى سيرت پيامبر در جامعه بود:

(سيد الشهداء سلام اللّه عليه وقتى مى بيند كه يك حاكم ظالمى جائرى در بين مردم دارد حكومت مى كند تصريح مى كند كه حضرت: كه اگر كسى ببيند كه حاكم جائرى در بين مردم حكومت مى كند ظلم دارد به مردم مى كند بايد مقابلش بايستد و جلوگيرى كند هر قدر كه مى تواند با چند نفر با چندين نفر كه در مقابل آن لشكر هيچ نبود لكن تكليف بود آن جا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد تا اين كه اين ملت را اصلاح كند تا اين كه علَم يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد.)45

پس از حادثه كربلا ترس و وحشت بر توده مردم سايه افكنده بود و جز گروهى اندك بر محور امامت برجاى نماندند كه اندك اندك بر اثر تلاش پنهانى و در ظاهر آرام امام سجاد(ع) عناصر فعال و مستعد به دور امام گردآمدند و تشكيلاتى را براى تداوم راه امامت پى ريختند.

امام سجاد(ع) با نوشتن نامه فرستادن مبلغ و برگمارى وكيل نيروهاى ارزنده و استوارى را براى

ادامه راه تربيت كرد و وحشت امويان را از دلها زدود و زمينه را براى دعوت آشكار به امامت فراهم كرد.46

تلاشهاى تشكيلاتى امامان براى به دست گرفتن قدرت سياسى در دوره امام باقر(ع) بيش تر شد. تا آن جا كه از عراق حجاز و خراسان پيروان اهل بيت به صورت گروهى به حجاز مى آمدند و با امام ديدار مى كردند.

امام باقر(ع) در مدت امامت خود بيش از هر چيز به روشنگرى پرداخت و شيعيان را بيش از پيش با برنامه هاى اهل بيت و ستمى كه بر آنان رفته بود آشنا كرد و معارف فراموش شده را آموزاند و به يادها آورد.

امام باقر(ع) از پيكار روياروى با امويان پرهيز مى كرد تا حساسيتها بر انگيخته نشود و بتواند در پرتو اين آرامش اعتقادات راستين شيعه را گسترش دهد و بنيانى استوار پى افكند كه از هيچ باد و بارانى نيابد گزند.

امام حركت كلى امامت را براى نزديكان باز مى گفت و ايجاد نظام اسلامى و حكومت علوى را بدانان نويد مى داد و در مواقع لازم احساسات آنان را بر مى انگيخت.

/ 18