متن روايت
من لايحضره الفقيه(ج3، ص282) باب عقوبة المرأة على أن تسحر زوجها:روى اسماعيل بن مسلم عن جعفربن محمّد عن أبيه عن آبائه(عليهم السّلام) قال، قال رسول اللّه(صلّى اللّه عليه وآله) لامرأةٍ سألته أنّ لى زوجاً وبه علىّ غلظة وإنّى صنعت شيئاً لأعطفه علىّ، فقال لها رسول اللّه(صلّى اللّه عليه وآله): اُفّ لكِ كدّرت البحار وكدّرت الطّين ولعنتك الملائكة الأخيار وملائكة السّموات والأرض. قال: فصامت المرأة نهارها وقامت ليلها وحلقت رأسها ولبست المسوح، فبلغ ذلك النّبى(صلّى اللّه عليه وآله) فقال: إنّ ذلك لايقبل منها.12حضرت آيةاللّه حاج شيخ جواد تبريزى(دام ظلّه العالى) معتقدند كه از جمله «فصامت …» استفاده مى شود كه زن از عمل زشت خود(سحر و جادوى شوهر) توبه كرده و پشيمان شده است و در چنين فرضى، ديگر جا ندارد گفته شود «إنّ ذلك لايقبل منها … اين روزه دارى و شب زنده دارى و زهدپيشگى، از او قبول نمى شود». مگر اين كه بگوييم توبه كسى كه سحر مى كند، قبول نيست و اين هم مخالف قرآن كريم است؛ چراكه حتّى مرتكب كبيره و مرتد، توبه آنان پذيرفته است و ساحر هرگز وضعيّتش بدتر نيست.دفاع ما
به نظر مى رسد با تأمّلى اندك، محتواى درست، آموزنده و بلند حديث روشن است.بسيارند كسانى كه كار زشتى انجام مى دهند و به جاى جبران آن، به عبادتهاى ديگر مشغول مى شوند. همانند كسى كه پدرومادر خويش را از خود رنجيده ساخته و به جاى اين كه دل آنان را به دست آورد و رضايتشان را جلب كند، به مسجد و زيارت و دعا و عبادت روى مى آورد؛ يا مال برادرش را خورده و به جاى توبه واقعى و اداى مال برادر، سجّاده مى افكند و زهد پيشه مى سازد و عابد و زاهد و مسلمان مى شود؛ يا شوهرش از او ناراضى است و در اداى حقّ شوهر كوتاهى دارد، امّا نمازشب مى خواند و سر از سجده برنمى دارد. در چنين مواردى، جا دارد گفته شود اين اعمال، از اين گونه انسانها پذيرفته نيست. در اين موارد، شخص گنه كار بايد از راه درست وارد شود و توبه واقعى كند؛ پدرومادر خويش را راضى سازد و حقّ برادر را اداكند و موجبات رضايت شوهر را فراهم سازد. اين، توبه درست و واقعى است.در مورد روايت نيز قضيّه از اين قرار است. زن بايد از شوهر خويش، حلاليّت بطلبد و گناه سحر خود را جبران كند و بر اساس روايت ديگر صدوق، توبه ساحر، گشودن سحر است.13
آرى؛ كسى كه براى ديگرى جادو و جنبل كرده، بايد آن را به هم بزند و اين زن، بدون پيمودن اين راه صحيح توبه، رو به عبادت برده و خود را به نماز و روزه مشغول ساخته است.جالب اينجاست كه به همين مضمون، روايتى در بحارالأنوار(ج79، ص214)، باب96، به نقل از نوادر راوندى آمده است كه در آن روايت مى خوانيم: … فقال رسول اللّه(ص): إنّ حلق الرأس لايقبل منها حتّى ترضى الزّوج … او بايد رضايت شوهر خويش را به دست آورد.نكته ديگرى كه گفتنى است، اين است كه روى آوردن زن به روزه هر روز و بيدارى شبها و سرتراشيدن و…، ازبين بردن حقّ شوهر است. اگر زنى كه كار زشت سحر را در حقّ شوهر خويش عملى ساخته، به جاى توبه درست و واقعى، سر خويش را بتراشد و شبها به عبادت و روزها به روزه مشغول شود(و به تعبير روايت، لباس پشمينه بپوشد)، اين زن با عمل خود، حقّ شوهر خويش را مجدّداً زيرپا گذاشته و از اين نظر هم توبه او پذيرفته نيست، تا آن كه شوهر خويش را راضى سازد.در هر صورت، يا به تفسير و بيان اوّل، و يا به اين تفسير، روايت من لايحضره الفقيه، مفهوم و محتوايى صحيح دارد و هرگز مطلبى برخلاف قرآن در آن ديده نمى شود، و آنچه در تعليقه آمده كه: «ولو كانت فى أعلى مراتب الصّحة لكانت أيضاً مطروحة باعتبار مخالفتها للكتاب العزيز» تمام نيست. ما در دفاع از اين روايت، به همين اجمال اكتفا مى كنيم.سه. دفاع از احاديثى كه خواندن سوره يوسف را براى زنان و بويژه دختران جوان، مكروه مى داند و به آنان توصيه مى كند كه بيشتر، سوره نور را بخوانند.