4 ـ قيام عليه طاغوت و تشكيل حكومت اسلامي - شیوه های مبارزاتی امام خمینی (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شیوه های مبارزاتی امام خمینی (2) - نسخه متنی

سید محمد هاشمی تروجنی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 ـ قيام عليه طاغوت و تشكيل حكومت اسلامي

ماهيت طاغوت را ظلمت تشكيل مي‏دهد، و اساس حركت آن در طول تاريخ خروج از نور و رسيدن به ظلمت است. يُخرِجُونَهُم مِّنَ النوّرِ اِلي الظّلُماتِ، 53و آناني كه گرفتار اين ظلمت مي‏شوند، هرگز قادر نيستند حق را دريابند، چون حق تجلي نور است، ظلمت فهم عقل و درك روح را مسدود مي‏كند، و انسان را در عالم تيرگي نگه مي‏دارد و با قلب و روح بسته نمي‏توان حقيقت الهي را درك كرد، امام تمام توجه به عالم طبيعت را ظلمت مي‏داند و نماد اين ظلمت را در غربزدگي و كساني كه شيطان بزرگ را اولياي خود قرار دادند، متجلي مي‏شود.

"كار طاغوت چيست؟ يُخْرِجُونَهُمْ مِنَ النّورِ اِلي الظُلُماتِ. از نور، از نور مطلق، از هدايت، از استقلال، از مليت، از اسلاميت، اينها را بيرون مي‏كند و وارد مي‏كند در ظلمتها."54

تمام توجه‏هاي به عالم طبيعت ظلمت است، همه غربزدگي‏ها ظلمت است. اينهايي كه توجهشان به غرب است توجهشان به اجانب است، قبله‏شان غرب است، رو به غرب توجه دارند، اينها در ظلمات فرورفته‏ند، اوليايشان هم طاغوت است."55

واقعاً چه كسي استكبار غرب و فرهنگ آن را، كه تجلي از ظلت است بر جامعه ما مسلط نمود، چه كسي براي گسترش فرهنگ غرب، با اسلام كه نمادي از نور است، مبارزه كرد، چه كسي اين همه نسل جوان را به نام تمدن بزرگ و تجدد در مسلخ فرهنگ غرب قرباني نمود. و اين همه باتلاق آلوده و فسادهاي اجتماعي را به نام انقلاب سفيد براي نابودي خانوادها و روابط اجتماعي ايجاد كرد. انسانها براي رهايي و خروج از ظلمت و رسيدن به نور بايد با ظلمت و ظلمت افروزان مبارزه كنند، اگرچه اين ظلمت نفس انسان باشد و يا حكومت طاغوتي. حكومت پهلوي جلوه‏اي از سلطه‏ي شيطان و نمادي از ظلمت بود، و تلاش مي‏كرد تا جامعه را از نور به ظلمت و گمراهي كه پايه حكومتش را تشكيل مي‏داد، برساند.

"خداوند متعال در قرآن اطاعت از طاغوت و قدرتهاي نارواي سياسي را نهي فرموده است و مردمان را به قيام برضد سلاطين تشويق كرده."56

مردم حول محور اسلام بيدار شدند و وحدت خويش را عليه طاغوت با حرام كردن سيادت آن نشان دادند، و با نداي توحيد، آمادگي خود را براي حمله بر طاغوت اعلام كردند.

قيام 15 خرداد طليعه حركت عليه طاغوت بود كه توسط رژيم با قدرت سركوب گرديد، و با تبعيد رهبري قيام، و ايجاد اختناق و خفقان تمام مقاومتها در جامعه درهم شكسته شد. و راه مبارزه عليه رژيم در شيوه‏هاي مختلفي، همچون مبارزه منفي متبلور شد. اگرچه مقاومتهايي همچون مسلحانه به صورت پراكنده عليه رژيم وجود داشت ولي در سطح جامعه گسترش پيدا نكرد.

شركت نكردن مردم در مجالس و محافلي كه از طرف رژيم يا طرفداران آن سازماندهي مي‏شد، مثل جشنهاي دو هزار پانصد ساله، جشن تولد خانواده سلطنتي، فرهنگ و هنر شيراز، حزب رستاخيز و عدم همكاري رژيم در مسائل مختلف كه باعث تثبيت و تقويت آن مي‏شد.

از طرفي خيلي از مبارزان و روحانيون با ابزارهاي مختلف براي بيداري مردم و نشان دادن چهره طاغوت تلاش گسترده‏اي را انجام داده‏اند و زمينه قيام همگاني را فراهم نمودند.

شهادت آيت اللّه حاج مصطفي خميني و قيام مردم قم در 19 ديماه 1356 براي دفاع از اسلام و مرجعيت نقطه انفجاري بود كه خشم پانزده ساله مردم را عليه رژيم بيرون ريخت، اگر چه اين قيام به خون نشست، ولي قلب ظلمت طاغوت را شكافت و فجر نور را به ياران امام نويد داد، گراميداشت چله‏هاي خونين، قطرات جامعه را به هم متصل كرد، فرياد مردم عليه طاغوت با مشتهاي گره كرده و شعار توحيد در تظاهرات متجلي شد و به صورت سلاحي عليه رژيم درآمد. تظاهرات، فرياد مردم را كه قرنها به دست طاغوتيان فرو كوفته شده بود، باز كرد و مشروعيت همه مستبدان تاريخ را مورد سوال قرار داد، و حاميان آنها را رسوا نمود.

تظاهرات دادگاهي بود كه براي محاكمه طاغوتيان تاريخ برپا مي‏شد و مردم به دادخواهي همه مظلومان تاريخ به شهادت مي‏ايستادند، وشعارها قطرهاي آگاهي بود كه سيل تظاهرات جامعه را مي‏آفريد، تظاهرات طوفان بيزاري بود كه جامعه را از ظلمت طاغوت به سوي جامعه نور به حركت درمي‏آورد و همه پليدي و پلشتي را مي‏زدود.

تظاهرات تبلوري از نور بود كه از دل انسانهاي مومن برمي‏خواست و پرده ظلمت را درهم مي‏شكست، اگرچه رژيم با حمايت شيطان بزرگ، مستكبران جهان و مزدوران داخلي تلاش نمود با شيوه‏هاي استبدادي جلوي اين سيل عظيم را بگيرد ولي با روي كار آوردن دولت آشتي ملي، ناتواني خويش را نشان داد."

شريف امامي، آخرين حلقه لژ فراماسونري در ايران، با نام دولت آشتي ملي براي مهار انقلاب روي كار آمد، وي ضمن اعلام برنامه‏هايي همچون، احترام به شعائر مذهبي، مبارزه با فساد و تجمل‏گرايي، آزادي مطبوعات، آزادي انتخابات و فعاليتهاي آزاد احزاب سياسي تلاش نمود از روند رو به رشد انقلاب جلوگيري كند و رژيم پهلوي را از مرگ حتمي نجات دهد.

گرچه بعضي از شخصيتهاي سياسي و ملي فريب اين مهره رژيم را كه سالها براي تحكيم دستگاه پهلوي خدمت نمود را خوردند، تا جايي كه شخصيتي مثل مهندس بازرگان، شريف امامي را مردي روحاني زاده و مردمدار دانسته و كساني كه اقدامات وي را فريبكاري دانسته، نكوهش مي‏كند:

"شريف امامي، روحاني زاده، مردمدار، اعلام آزادي براي مطبوعات نمود، حقوق كاركنان دولت را بدون توجه به كسر بودجه هنگفت و ورشكستگي بيشتر مملكت بالا برد و براي كم كردن فشار مسكن روي طبقات ضعيف و متوسط محدوده پنجاه ساله شهر تهران را تا محدوده 25 ساله توسعه داد و مهمتر از همه آنكه سال شاهنشاهي را كه از مظاهر تسلط فرهنگ باستاني، استبدادي عليه روح اسلامي بود الغأ نمود و تقويم‏ها را به سال هجري شمسي بازگردانيد، احزاب ملي و انقلابي و روحانيون مبارز به جاي آنكه اين اقدامات را به حساب پيشروي خود و شكست خصم گرفته، با استقبال از آنها، عقب‏نشيني دشمن و پيروزي ملت را تعقيب و تسريع نمايند، حمل بر فريبكاري و دام‏اندازي كرده از ترس آنكه در مردم حالت رضا و ركودي ظاهر گردد قهر و پرخاش به جاي تشويق و طلب نشان دادند.57

چند روزي كه از صدارت دولت آشتي ملي و مردمدار نگذشت، كه با فاجعه جمعه سياه(هفده شهريور) در ميدان ژاله، چهره پليد و رياكارانه دولت مردمدار خود را نشان داد.

"17 شهريور كه به جمعه سياه مشهور شد و تاثير عظيمي در كشور به جاي نهاد، بدين سان بين شاه و مردم درياي خون حائل گشت."58

گرچه رژيم مي‏خواست با اين حركت ارتش را رودرروي ملت قرار دهد، (كه علت آن در بخش قيام مسلحانه آمده است) ولي امام با اتخاذ روش جديد چون اعتصاب همگاني پس از فاجعه جمعه سياه در كنار تظاهرات نقشه رژيم را خنثي نمود، گرچه اعتصاب قبلاً به صورت پراكنده عليه رژيم بكار گرفته مي‏شد، ولي عمومي و گسترده نبود، با فرمان امام اعتصاب تمام بخشهاي رژيم از جمله بخشهاي اقتصادي آن را در سراسر ايران مورد هدف قرار داد.

"از اين پس جا دارد كه همه كارهاي خود را تعطيل كنيم ـ نه براي هميشه ـ كه به همين زودي ظالم جبار سرنگون مي‏شود. در بازكردن مغازه‏ها و كارخانه‏ها عجله نكنيد."59

پس از دستور امام، اعتصاب سراسر كشور از جمله، صنعت نفت، بازار، اصناف، آموزش و پرورش، آموزش عالي، مخابرات، شركت واحد و دهها سازمان دولتي و خصوصي را فرا گرفت، شاه با روي كار آوردن دولت نظامي اذهاري سعي كرد با تهديد نظامي اعتصاب را بشكند، ولي تهديد و ارعاب نظامي تاثيري در روند اعتصاب نداشت، بلكه اراده و همدلي مردم را در ادامه اعتصاب و مبارزه مصمم‏تر مي‏كرد، بطوري كه براي كمك به اعتصابيون ستاد ويژه‏اي تشكيل شد.

"هرساعت اعتصاب شما خدمتي است به خداوند تعالي و به كشور اسلام. كساني كه به زور مي‏خواهند اين اعتصاب مقدس را بشكنند، مجرم و خدمتگزار اجانب و خائن به ملت و كشورند. بر ملت شريف ايران است كه در مواقعي كه كارگران و كارمندان شركت نفت و ساير موسسات و ادارات دولتي دست به اعتصاب مي‏زنند، از آنان با كمال احترام پشتيباني كنند و ضررهاي آنان را به بهترين وجه جبران نمايند و آنان را در اعتصاب مقدسشان كه براي اظهار تنفر از شاه خائن و خاندان كثيفش و پشتيباني از مبارزات همگاني مردم است، تشويق و تقدير كنند."60

اعتصاب ابزاري بود كه چرخ اقتصادي را كُند و قدرت رژيم را كه به چرخهاي اقتصادي متكي بود، درهم شكست و تا مرگ رژيم پيش برد. امام با دو ابزار تظاهرات و اعتصاب كه به صورت مسالمت‏آميز برگزار مي‏شد گلوي رژيم را فشرد و زمينه مشاركت همه مردم را در نقاط مختلف، از روستايي تا شهري در مبارزه عليه رژيم را فراهم ساخت، و نظام كهنسال رژيم شاهنشاهي را به كمك همين مردم واژگون و نظام توحيدي را با نام جمهوري اسلامي تاسيس نمود. جان فوران در زمينه به كارگيري اعتصاب و تظاهرات در انقلاب مي‏گويد:

"انقلاب با تظاهرات عظيم و گستردؤ مردم عليه حكومت همراه بود. تظاهراتي كه بزرگترين جمعيت تاريخ بشري را به خيابانها آورد و اعتصابهاي سراسري عمومي سياسي‏اي كه شايد بتوان آنها را موفقترين نوع خود در تاريخ جنبش كارگري به حساب آورد. ميزان مشاركت گسترده توده‏ها از آن رو پيروزي انقلاب را تضمين كرد، كه مردم با انضباط خاصي از شگردهاي غيرخشن و عدم توسل به زور استفاده مي‏كردند."61

دو ابزار اعتصاب و تظاهرات مشروعيت رژيم را در سطح بين‏المللي از اعتبار انداخت و اين امر باعث شد كه حاميان خارجي رژيم در ادامه حمايتهاي خود تجديدنظر نمايند، و اين مسئله در كنفرانس رهبران چهار كشور عمده غربي در گوادلوپ به خوبي مشهود است. شاه وقتي كه از حمايت دوستان غربي خود مايوس شد و از داخل ارتش هم در سركوبي مردم اقبالي نشان نداد، مجبور شد ايران را در 26 ديماه ترك كند و امام خميني پس از چهارده سال دوري از وطن در تاريخ دوازدهم بهمن 1357 به ميهن اسلامي بازگردد و انقلاب اسلامي پس از 15 سال مبارزه پيامبرگونه امام در تاريخ 22 بهمن 1357 به پيروزي برسد و نظام توحيدي به رهبري امام در ايران تشكيل گردد.


1. قرآن : سوره علق/ آيه 5

2. قرآن: سوره انسان/ آيه 3

3. قرآن: سوره بقره/ آيه 168

4. قرآن: سوره طه/ 120

5. امام خميني، آئين انقلاب اسلامي، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام، 1374، چ دوم، ص432

6. امام خميني، صحيفه امام، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام ، 1379، چ دوّم ج3، ص254

7. همان ماخذ، ج13، ص84

8. عميد، حسن، فرهنگ عميد، تهران، اميركبير، 1375، ج1، ص641

9. ري شهري، محمّد، التبليغ في كتاب والنسة، قم، دارالحديث، 1379، ص16 ـ 15

10. همايون، محمّد هادي، تبليغات يك واژه در دو حوزه فرهنگي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1374، ص151

11. خندان، محسن، تبليغ و دانش ارتباطات اجتماعي، تهران، سازمان تبليغات اسلامي، 1374، ص55

12. صحيفه امام، ج21، ص339

13. همان ماخذ، ج16، ص250

14. صحيفه امام، ج14، ص53

15. همان ماخذ، ج16، ص113

16. همان ماخذ، ج17، ص243

17. صحيفه امام، ج17، ص150

18. صحيفه نور، ج8، ص86

19. صحيفه امام، ج17، ص170

20. صحيفه نور، ج1، ص27

21. قرآن، سوره آل عمران، آيه 104

22. قرآن، سوره آل عمران، آيه 110

23. صحيفه امام ، ج10، ص112

24. امام خميني، ولايت فقيه، تهران، موسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1375، چ چهارم، ص26

26. صحيفه امام، ج1، ص106

27. صحيفه امام، ج1، ص133

28. صحيفه امام، ج1، ص178

29. صحيفه امام، ج1، ص182

30. صحيفه امام، ج1، ص187

31. صحيفه امام، ج1، ص240

32. صحيفه امام، ج1، ص305 ـ 286

33. صحيفه امام، ج1، ص232

34. ولايت فقيه ، ص122

35. صحيفه امام، ج7، ص510

36. قرآن، سوره انبيأ آيه 64

37. قرآن ، سوره رعد، آيه 11

38. صحيفه امام، ج13، ص531

39. صحيفه امام، ج15، ص446

40. صحيفه امام، ج13، ص285

40. صحيفه امام، ج13، ص285

42. صحيفه نور، ج7، ص143

43. صحيفه امام، ج3، ص422

44. صحيفه امام، ج3، ص254

45. صحيفه امام، ج2، ص177

46. صحيفه نور، ج6، ص139

48. صحيفه امام، ج18، ص364

50. فوكو، ميشل: ايران روح يك جهان بي‏روح، ترجمه نيكو سرخوش و افشين جهانديده، تهران، ني، 1379، ص57

51. فوكو، ميشل: ايرانيان چه رويايي در سر دارند، ترجمه حسين معصومي، تهران، هرمس، 1377، ص64

52. صحيفه امام، ج3، ص432

53. قرآن، سوره بقره، آيه 257

54. صحيفه امام، ج9، ص463

55. صحيفه امام، ج9، ص460

56. ولايت فقيه، ص131

57. بازرگان، مهدي، انقلاب ايران در دو حركت، تهران، نراقي، 1363، چ سوم ص31

58. آبراهاميان، برواند، ايران بين دو انقلاب،ترجمه كاظم فيروزمند، تهران، مركز ، 1379، چ سوم ، ص177

59. صحيفه امام، ج3، ص463

60. صحيفه امام، ج4، ص498

61. جان فوران، مقاومت شكننده، ص567

/ 10