تفسير آيات - بداء یا محو و اثبات الهی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

بداء یا محو و اثبات الهی - نسخه متنی

سید مرتضی عسکری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تفسير آيات

خداى سبحان در آيات گذشته مىفرمايد: كفار قريش از رسول خدا صلّى الله عليه وآله درخواست كردند تا براى آنان معجزاتى بياورد، خداوند نوع درخواست آنان را نيز در سوره اسراء بيان داشته و فرموده:

و قالوا لن نومن لك حتى تفجر لنا من الارض ينبوعا... او تسقط السماء كما زعمت علينا كسفا او تاتى بالله و الملائكه قبيلا

و گفتند: ما هرگز به تو ايمان نمى آوريم تا آنكه چشمه جوشانى از اين سرزمين براى ما بيرون آورى... يا قطعات آسمان را - آن گونه كه مىپندارى - بر سر ما فرود آورى، يا خداوند و فرشتگان را در برابر ما بياورى. اسراء / 90 - 92

و در آيه (38) سوره رعد مىفرمايد:

و ما كان لرسول ان ياتى بايه هيچ پيامبرى حق ندارد معجزه اى را - كه از او خواسته اند - بياورد الا باذن الله مگر به فرمان خدا. زيرا، هر كارى در تقدير مكتوب الهى زمان ويژه اى دارد.

خداوند در آيه بعد، بدون فاصله، استثناى از تقدير مكتوب را بيان داشته و مىفرمايد: يمحو الله ما يشاء خداوند هر چه را بخواهد محو مىكند، يعنى: دست خدا بسته نيست و هر جا كه خواست رزق و اجل و سعادت و شقاوت را در اين مكتوب مقدر، تغيير مىدهد. و يثبت و هر چه را بخواهد - از نانوشته ها - در آن جاى مىدهد: زيرا و عنده ام الكتاب اصل كتاب تقدير و سرنوشت يعنى لوح محفوظ كه هيچ گونه تغيير و تبديلى در آن نيست، نزد خداست.

بدين خاطر بعد از آن مىفرمايد: و ان ما نرينك بعض الذى نعدم و اگر پاره اى از مجازات ها را كه به آنان وعده مىدهيم (در زمان حيات) به تو نشان دهيم، او نتوفينك. يا تو را (پيش از آن) بميرانيم، فانما عليك البلاغ در هر حال، تو تنها ابلاغ كننده اى و بس.

طبرى و قرطبى و ابن كثير در تفسير اين آيه روايتى آورده اند كه مويد گفتار ماست و فشرده آن چنين است:

خليفه دوم عمر بن خطاب پيرامون خانه خدا طواف مىكرد و مىگفت:

اللهم ان كنت كتبتنى فى اهل السعاده فاثبتنى فيها، و ان كنت كتبتنى فى اهل الشقاوه و الذنب فامحنى و اثبتنى فى اهل السعاده و المغفره، فانك تمحو ما تشاء و تثبت و عندك ام الكتاب

خدايا: اگر مرا در زمره سعادتمندان قرار داده اى، در آن استوارم دار، و اگر از شقاوتمندان و گناهكارانم نوشته اى، نامم را از آن محو و در ميان سعادتمندانم جايگزين بفرما. زيرا، تو هر چه را بخوانى محو يا برقرار مىدارى.

و از قول صحابى پيامبر ابن مسعود روايت شده كه مىگفت:

اللهم ان كنت كتبتنى فى السعداء فاثبتنى فيهم، و ان كنت كتبتنى فى الاشقياء فامحنى من الاشقياء و اكتبتنى فى السعداء، فانك تمحو ما تشاء و تثبت و عندك ام الكتاب

خدايا: اگر مرا در زمره سعادتمندان قرار داده اى، در بين آنان استوارم دار، و اگر در زمره شقاوتمندانم نوشته اى، از ميان اشقيايم محو و در بين سعادتمندانم جاى گزين فرما. زيرا، تو هر چه را بخواهى محو يا برقرار مىدارى، و كتاب اصلى نزد توست.

و از قول ابى وائل آورده اند كه بارها مىگفت:

اللهم ان كنت كتبتنا اشقياء فامح و اكتبنا سعداء. و ان كنت كتبتنا سعداء فاثبتنا، فانك تمحو ما تشاء و تثبت و عندك ام الكتاب

خدايا: اگر ما را در زمره بدبختان قرار داده اى، از بين آنان محو و در زمره نيك بختانمان جاى گزين فرما، و اگر در زمره نيك بختان قرارمان داده اى در آن استوارمان دار. زيرا، تو هر چه را بخواهى محو يا برقرار مىدارى، و كتاب اصلى نزد توست. (1)

در بحارالانوار آمده است:

و ان كنت من الاشقياء فامحنى من الاشقياء و اكتبنى من السعداء، فانك قلت فى كتابك المنزل على نبيك صلواتك عليه و آله: يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب

و اگر از بدبختانم، مرا از زمره آنان محو و در بين نيك بختان جايگزين فرما. زيرا، تو در كتاب خود كه بر پيامبرت صلّى الله عليه وآله نازل شده فرموده اى: خداوند هر چه را بخواهد محو يا برقرار مىدارد و كتاب اصلى نزد اوست. (2)

قرطبى نيز، در ذيل روايتى كه از صحيح بخارى و مسلم آورده، بر اين معنى استدلال كرده است، روايت مىگويد: رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود:

من سره ان يبسط به فى رزقه و ينساله فى اثره - اجله - فليصل رحمه

كسى كه از وسعت روزى و زيادتى عمر خشنود مىگردد، به خويشاوند خود نيكى نمايد.(3)

و از ابن عباس نقل كرده كه او در جواب كسى كه پرسيد: چگونه در عمر و اجل زيادتى مىشود؟ گفت: خداى عز و جل فرموده:

هو الذى خلقكم من طين ثم قضى اجلا و اجل مسمى عنده

او كسى است كه شما را از گل آفريد، سپس مدتى مقرر داشت، و اجل حتمى نزد اوست. (4)

ابن عباس گفت: اجل اول در آيه اجل بنده از تولد تا مرگ است، و اجل دوم - يعنى آنچه نزد خداست - از زمان مرگ تا قيامت است كه در برزخ به سر مىبرد، و كسى جز خدا آن را نمى داند. پس، اگر بنده اى از خدا بترسد و صله رحم به جاى آورد، خداوند هر چه بخواهد از عمر برزخى او كاسته و به عمر اولش مىافزايد، و اگر نافرمانى كند و قطع رحم نمايد، خداوند هر چه بخواهد از عمر دنيائى اش كاسته و به عمر برزخى اش مىافزايد... (5)

ابن كثير بر اين استدلال افزوده و سخنى گفته كه فشرده آن چنين است:

اين سخن با روايتى كه احمد و نسائى و ابن ماجه آورده اند هماهنگ مىنمايد، آنان آورده اند كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود:

ان الرجل ليحرم الرزق بالذنب يصيبه و لايرد القدر الا الدعاء و لا يزيد فى العمر الا البر

انسان گاهى به خاطر گناه از روزى محروم مىگردد، و چيزى جز دعا بلا و سرنوشت را باز نمى گرداند، و چيزى جز نيكى عمر را نمى افزايد. (6)

و در حديث ديگرى فرموده:

ان الدعاء و القضاء ليعتلجان بين السماء و الارض

دعا و سرنوشت در ميان آسمان و زمين با هم مبارزه مىكنند. (7)

آنچه آورديم يكى از چند وجهى بود كه در معناى اين آيه گفته اند، وجوه ديگرى نيز در معناى آيه آورده اند، مانند اين سخن كه: مراد از محو و اثبات در آيه: محو حكمى و اثبات حكم ديگر است. يعنى نسخ احكام شريعت، و درست تر آن است كه بگوئيم: مقصود در آيه همه را شامل است، چنانكه قرطبى نيز اين را برگزيده و گفته است:

... اين آيه عام است و شامل همه چيز مىگردد، و اين اظهر است و خدا داناتر.(8)

طبرى و سيوطى از قول ابن عباس آورده اند كه او درباره اين آيه: يمحو الله ما يشاء و يثبت و عنده ام الكتاب گفته است: خداوند امور هر سال را در شب قدر تقدير و برنامه مىكند جز نيك بختى و بدبختى را... (9)

ب - خداى سبحان در سوره يونس مىفرمايد:

فلولا كانت قريه آمنت فنفعها ايمانها الا قوم يونس لما آمنوا كشفنا عنهم عذاب الخزى فى الحيوه الدنيا و متعناهم الى حين

چرا هيچ يك از مردم شهرها و آبادى ها ايمان نياوردند تا ايمانشان سودشان دهد؟ مگر قوم يونس كه چون ايمان آوردند، عذاب ذلت و خوارى را در زندگى دنيا از آنان برداشتيم، و تا مدتى آنان را برخوردار ساختيم. يونس / 98

/ 18