9- جعفر ذو الجناحين:
(1) جعفر بن ابى طالب بن عبد المطلب بن هاشم بن عبد مناف بن قصى القرشى الهاشمى مقتول به سال (هشتم هجرى). جعفر پسر عموى پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) و برادر على بن ابى طالب (عليه السلام) بود.وى جعفر طيار لقب داشت. و در صورت و سيرت شبيهترين مردم به پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بود. اندكى پس از برادرش اسلام آورد. او را دو هجرت بود: هجرت به حبشه و هجرت به مدينه. پيامبر او را «ابو المساكين»: «پدر مسكينان» مىناميد. جعفر ده سال از على (عليه السلام) و عقيل ده سال از جعفر و طالب ده سال از عقيل بزرگتر بود. در هجرت به حبشه در نزد نجاشى بماند تا هنگامى كه خيبر گشوده شده به نزد پيامبر باز گشت.پيامبر به ديدار او رفت، او را در آغوش گرفت و بر وسط دو چشمش بوسه زد. پيامبر در آن حال گفته بود: نمىدانم به كدامين شادترم: به رسيدن جعفر يا گشودن خيبر. پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) او را در كنار مسجد جاى داد. جعفر در جنگ «موته» به شهادت رسيد و دو دست او قطع شد. پس از شهادت هفتاد و چند زخم از شمشير و نيزه بر تن داشت.آوردهاند كه چون پيامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) از كشته شدن او آگاه شد به نزد همسرش اسماء بنت عميس رفت و به او تسليت گفت. فاطمه نيز از در در آمد و گريه كنان «وا عمّاه» مىگفت: پيامبر فرمود بر كسى چون جعفر بايد كه زنان گريه كنند. پيامبر از كشته شدن جعفر سخت اندوهگين شد. تا آنكه جبرئيل به نزد پيامبر آمد و خبر داد كه خداوند دو بال خونين به جعفر داد تا با فرشتگان در پرواز باشد. جعفر به هنگام مرگ چهل و يك سال داشت.10- حارث همدانى:
(2) فرهنگ نويسان در ضبط نام او اختلاف دارند. در «تنقيح المقال» (1 242) او «الحارث بن قيس الاعور الهمدانى» و از ياران امير المؤمنين (عليه السلام) است. ديگران معتقدند كه «الحرث» يا «الحارث الهمدانى» مردى جداگانه است كه نام پدرش معلوم نيست. پارهاى گفتهاند كه او(1). نهج البلاغه، 3: 9.(2). نهج البلاغه، 3: 129.