بیشترلیست موضوعات احكـام حكومتي از ديـدگـاه امام خمينـي(ره) مدخل حكم شرعي احكام اوليه و ثانويه احكام حكومتي احكام حكومتي جزو احكام اوليه است يا ثانويه؟ مستندات احكام حكومتي اسباب و شرايط صدور حكم حكومتي موقتي بودن احكام حكومتي تعارض احكام حكومتي با ديگر احكام شرعي تعارض احكام حكومتي و فتواي مجتهدين توضیحاتافزودن یادداشت جدید اين توهم كه اختيارات حكومتي رسول اكرم (ص) بيشتر از حضرت امير(ع) بوده يا اختيارات حكومتي امير (ع) بيشتر از فقيه است غلط و باطل است. البته فضايل امير (ع) از همه بيشتر است لكن زيادي فضايل معنوي اختيارات حكومتي را افزايش نميدهد(ولايت فقيه، 55).و يا ميگويد: «فللفقيه العادلِ جميعُ ماللرسولِ و الائمةِ؛ فقيه عادل واجد تمام اختيارات حكومتي و سياسي پيامبر (ص) و ائمه عليهم السلام است و تصور فرق و تفاوت بين اختيارات آنان و فقيه عادل امر معقولي نميباشد» (البيع، 2/467، 497). و همچنين اظهار ميدارد: امام و والي مسلمين ميتواند به هر علي كه به صلاح مسلمين است اقدام نمايد، از جمله تثبيت قيمت كالا يا حصر تجارت وصنعت خاص، اگر در اين امور حفظ نظام و مصلحت مسلمين دخيل باشد» (تحرير الوسيله، 2/626).در اين عبارات به دو مطلب اشاره شده است: يكي اينكه فقيه به حكم وراثت از انبيا داراي اختيارات حكومتي است؛ دوم اينكه اين اختيارات عينا به اندازه همان اختيارات حكومتي پيامبر و ائمه است نه كمتر، تا بدين ترتيب فقيه قادر بر اداره جامعه و تأمين مصالح آن باشد.در ميان فقها و علماي اهل سنت نيز اين بحث وجود دارد و علماي بزرگ آنان قائل به چنين اختياراتي ميباشند. مثلاً نقل است «كه عمردر ميدان جنگ نسبت به شخصي كه شراب خورده بود حد را جاري كرد» (اعلام الموقّعين، 3/17) و يا شحصي سرقت نمود و خليفه دوم دستور داد كه دو برابر غرامت جزاي نقدي از سارق گرفته شود و گفت اين از اختيارات حكومت است (اجتهاد در مقابلنص، 335). عبدالوهاب شعراني شافعي مينويسد: «قال المُحَقِّقُون اِنّ لِلعلماء وضعَ الاحكامِ حيثُ شاءُوا بالاْجتهادِ بِحكم الارثِ لِلرسول(ص)....(به نقل از مكاتب حقوقي، 187).بنا بر نظر ايشان محققان اهل سنت قائلاند كه علما به خاطر اينكه وارث پيامبران هستند مانند آنها بر اساس اجتهاد، حق وضع احكام و امر و نهي دارند كه اين احكام به عنوان احكام و اوامر حكومتي صادر ميگردد.از اين رو ابن قيم حنبلي عقيده دارند «مقرراتي را كه عمر وضع كرده است صرفاً جنبه اجرايي داشت و جنبه جاودانه نداشته و قابل تبديل است» (مكاتب حقوقي، 186).