فقاهت و حکومت
الاسلام على ربانى گلپايگاني
اشاره
برخي از مسائلي که در باب ولايت فقيه قابل تحقيق است عبارتست از بررسي ادله عقلي و نقلي ولايت فقيه و سنجش اعتبار آنها ، بررسي آراء سه گانه مبناي مشروعيت ولايت فقيه و بررسي ميزان مشارکت مردم در امر حکومت بر اساس هر يک از اين آراء تعيين دامنه اختيارات ولي فقيه و ارزيابي کار آمدي ولايت فقيه به عنوان نوعي حکومت ديني اما از ميان مباحث مذکور آنچه که در اين مکتوب طرح شده است ، عبارتست از تبيين ولايت فقيه و اطلاق آن ، دلايل عقلي و نقلي ولايت فقيه ، نقد و بررسي دو نظريه انتصابي و انتخابي بودن ولي فقيه و نسبت حکومت ديني با دموکراسي مسئله «فقاهت و حکومت » به انضمام دو مسئله ديگر يعني 1ـ نبوت و حکومت، 2ـ امامت و حکومت ارکان بناي استوار حکومت ديني را در جهان بيني اسلامي و از منظر فلسفه سياسي اسلام تشکيل ميدهند همان گونه که نهاد حکومت براي جامعه بشري يک امر ضروري و اجتناب ناپذير است و از نظر تاريخي نيز عمري به درازاي حيات اجتماعي بشر دارد، رابطه دين با حکومت نيزـ لااقل در جهان بيني اسلامي ـ يک حقيقت انکار ناپذير است ، چرا که تحکيم و بسط عدالت و امنيت در زمينههاي مختلف زندگي بشر يکي از آرمانهاي الهي نبوت و شريعت به شمار آمده است قرآن کريم تصريح ميکند که بعثت پيامبران همراه با شرايع آسماني به انگيزه فصل خصومتها و حل منازعات و بر قراري قسط در زندگي بشر بوده است بقره /213 و حديد /25 روشن است که تحقق بخشيدن به اين آرمانهاي الهي بدون اهرم حکومت و در دست داشتن قدرت مديريت سياسي جامعه امکان پذير نيست و به حکم خرد ، خواستن ذي المقدمه در واقع خواستن مقدمه نيز هست از اين روي بحث حکومت ديني يا رابطه دين و حکومت مستلزم بحث درباره رابطه نبوت و حکومت و پس از آن رابطه امامت و حکومت است و بررسي رابطه فقاهت با حکومت در حقيقت در طول دو بحث پيشين است در فلسفه سياسي تشيع و کلام شيعي، امامت در امتداد نبوت قرار دارد و امام ـ جز در آوردن شريعت ـ همه وظايف پيامبر گرامي اسلام ص را بر دوش دارد و بدين جهت از جنبه علمي و عملي و فکري و اخلاقي بايد همه شايستگيهاي پيامبر را دارا باشد و از اين روي تعيين امام ـ بسان تعيين پيامبرـ مخصوص خداوند است و اين کار توسط پيامبر اکرم ص به جامعه اسلامي ابلاغ گرديده است ، چنان که نصوصي از کتاب و سنت گوياي اين مدعا ميباشد بر اين اساس امامان دوازدهگانه شيعه جانشينان پيامبر اکرم ص و رهبران جامعه اسلامي پس از آن حضرت ميباشند و از طرفي به دلايلي که در کتب کلامي بيان شده است، مسئله غيبت امام دوازدهم ع بحث ديگري را به نام نيابت خاصه و عامه در فرهنگ اسلامي مطرح ساخت هدايت و رهبري جامعه در عصر غيبت امام معصوم نخست بر عهده نواب خاصه به مدت 69 سال =260ـ 329 و پس از آن بر عهده نواب عامه آن حضرت نهاده شده است نائبان عام امام عصر عج همان فقهاي عادل و پارسايند که طبق نصوص ديني مسئوليت راهنمايي و رهبري شيعيان را بر عهده دارند و مسئله ولايت فقيه در همين راستا مطرح ميشود يعني فقهاي عادل و پارسايي که از توان مديريت سياسي جامعه نيز برخوردارند ، عهده دار مقام حکومت و رهبرياند گرچه مسئله ولايت فقيه در عرصه گستردهتر از حوزههاي علميه سابقه چنداني ندارد امروزه اين مسئله در فرهنگ سياسي ـ ديني جامعه ما جايگاه ويژهاي دارد و نه فقط در محافل و مرکز علمي ـ اعم از حوزي و دانشگاهي ـ بلکه در مجامع عمومي نيز مورد بحث و گفتگوي صاحب نظران است ، و ديدگاههاي گوناگون در اين باره ابراز شده است نوشته حاضر در پي آن است که با نگاهي کلامي ـ فقهي که البته نگاه کلامي آن غالب است اين مسئله مهم را تا آنجا که در گنجايش يک مقاله است ، مورد تحقيق و بررسي قرار دهد جهت نيل به هدف سر فصلهاي زير را به بحث ميگذاري