بیشترلیست موضوعات فقاهت و حکومت 1ـ تبيين ولايت فقيه 2/1ـ ولايت مطلقه چيست ؟ 2ـ دلايل ولايت فقيه 3ـ نقد نظري تبعيض در حکومت ديني 8 ـ حکومت ديني و دموکراسي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
1ـ تبيين ولايت فقيه2ـ دلايل ولايت فقيه3ـ نقد نظريه انتخابي بودن ولايت فقيه4ـ ولايت فقيه و دموکراسيهمان گونه که اشاره گرديد مسئله ولايت فقيه قبل از هر چيز يک مسئله کلامي است زيرا ملاک بحث کلامي آن است که ـ به صورت مستقيم يا غير مستقيم ـ به خداشناسي ارتباط داشته باشد، مسئله ولايت فقيه در حقيقت مربوط به فضل الهي است يعني اينکه خداوند رهبري جامعه بشري را در عصر غيبت امام معصوم به فقيه عادل و با تدبير سپرده است از اين روي ـ چنان که در آينده روشن خواهد شد ـ برهان لطف که ضرورت ولايت پيامبر و امام را اثبات ميکند، ضرورت ولايتفقيه را نيز اثبات مي کند آري از اين نظر که قبول رهبري جامعه از طرف خداوند ، وظيفه ديني فقيه واجد شرايط است اين بحث صبغه فقهي را نيز دارد ـ به ويژه اگر ولايت فقيه را بر امور حسبيه تبيين نماييم ـ چنان که تفصيل آن در بحث مربوط به دلايل ولايت فقيه خواهد آمد ـ از اين جا ميتوان به راز طرح اين مسئله در کتب و مباحث فقهي پي برد با اين مقدمه به بررسي سر فصلهاي ياد شده ميپردازيم
1ـ تبيين ولايت فقيه
1/1 جاي ترديد نيست که پيامبران الهي و ائمه طاهرين عليه السلام هر يک به تنهايي حامل همه علوم ديني بودند في المثل پيامبر اکرم ص خود هم مفسر قرآن کريم بود و هم معلم عقايد و هم مربي اخلاق، و امام عليع و ساير ائم اهل بيت نيز چنين بودند، ولي اين امر در مورد علماي اسلامي صادق نيست ، زيرا علوم پيامبر و امام افاضي و لدني است ولي علوم علماي اسلامي اکتسابي است بدين جهت ابعاد علمي پيامبر و امام در علماي اسلامي توزيع و تقسيم ميشود و هر يک به يک يا چند بعد معين از آن ابعاد ميپردازد و افراد جامع الفنون معمولاً در عاليترين سطوح کارايي لازم را ندارند ، هر چند در سطوح ديگر مفيد و کارسازند از اين روي ائم طاهرين نيز شاگردان مختلفي را در رشتههاي مختلف علوم ديني تربيت ميکردند برخي متخصص در تفسير قرآن، برخي استاد عقايد و کلام ، بعضي مجتهد در مسايل فقه و احکام ديني و در هر حال يکي از اصناف علماي اسلامي ، مجتهدان و فقيهان در زمين احکام تکليفي و وضعياند که اصطلاح مجتهد و فقيه نيز در زمانهاي اخير غالباً در مورد آنان بکار ميرود، اگر چه اصطلاح «تفقه در دين» که در قرآن کريم بکار رفته شامل هم رشتههاي علوم ديني ميشود ، و در احاديث نيز کلمه فقيه گاهي در معناي عام و گاهي در معناي خاص استعمال شده است اکنون سخن دربار وظايف ، شئون و اختيارات مجتهدين و فقهاست ، که البته مقصود فقهاي شيعه است با قطع نظر از اخباريون که براي فقهاي اسلامي مقام و منصبي جز نقل و شرح احاديث قائل نيستند، براي فقهاي شيعه شئون و وظايف زير بيان شده است 1ـ استنباط احکام ديني و بيان آنها اين شأن يا وظيفه مورد اتفاق هم مجتهدان است 2ـ قضاوت و داوري در منازعات و دعاوي 3ـ داشتن حق تنفيذ و اجراي رأي قضايي ـ علاوه بر حق قضاوت و داوري ـ4ـ تصرف در امور حسبيه از قبيل رسيدگي به مال غايب و قاصر، و ولايت بر شؤون غايب و قاصر ، تجهيز و تدفين ميّتي که ولي وصي ندارد و نظاير آن 5ـ تصدي امر حکومت و دخالت و در هم شؤون مربوط به آن به انگيز بر قراري امنيت در جامعه اسلامي ، اجراي احکام و حدود الهي و مسئل قضاوت نيز يکي از همين شؤون است به عبارت ديگر فقيه عادل در اين زمينه همان وظايف و اختياراتي را دارد که پيامبر يا امام معصوم دارد هر چند مقامات و کمالات معنوي فقيه با پيامبر يا امام قابل مقايسه نيست، ولي امر کمالات معنوي و ولايت تکويني از ولايت اعتباري که مربوط به رهبري جامعه اسلامي و تصدي امر حکومت ديني است، جدا ميباشد و نبايد اين دو را به يکديگر در آميخت اين همان نظريهاي است که از آن به عنوان ولايت مطلقه فقيه ياد ميشود ، و جمعي از فقهاي بزرگ شيعه