بیشترلیست موضوعات فقاهت و حکومت 1ـ تبيين ولايت فقيه 2/1ـ ولايت مطلقه چيست ؟ 2ـ دلايل ولايت فقيه 3ـ نقد نظري تبعيض در حکومت ديني 8 ـ حکومت ديني و دموکراسي توضیحاتافزودن یادداشت جدید
استناد نمود 4ـ آيات و رواياتي که بر شورايي بودن امور اجتماعي تأکيد دارند مانند « و امرهم شوري بينهم » شوري/38 ، و «امورکم شوري بينکم» و «من جاءکم و يتولي من غير مشورة فاقتلوه » در مورد آيه کريمه و حديث اول ياد آور ميشويم اولاً اگر چنين استدلالي تمام باشد به مسئله ولايت فقيه اختصاص ندارد ، بلکه مسئله خلافت و امامت را نيز شامل ميشود چنان که برخي از علماي اهل سنت براي اثبات عقيده خود به آن استدلال کردهاند، در حالي که قائل به نظريه مزبور به اين امر ملتزم نيست اگر گفته شود در مورد امامت به دلايل عقلي و نقلي استدلال ميکنيم ، پاسخ اين است که در مورد ولايت فقيه نيز به دلايل عقلي و نقلي استدلال ميشود ـ چنان که گذشت ـو ثانياً رهبري در مورد امام و فقيه جامع شرايط از سنخ رهبري پيامبران الهي است ، يعني قلمرو آن به امور مربوط به زندگي دنيوي و مادي اختصاص ندارد ، بلکه امور معنوي و ديني را هم شامل ميشود چنان که متکلمان ـ اعم از شيعه و اهل سنت ـ امامت را به «رياست کلي در امور دين و دنياي مسلمين تعريف کردهاند» و اين در حالي است که آنچه در سيره عقلاي بشر معهود بوده است ، انتخاب رهبر و تأسيس حکومت در قلمرو زندگي دنيوي و مادي است ، اکنون ميگوييم استدلال به آيه و حديث به اين که امر رهبري در عصر غيبت به مردم سپرده است از قبيل استدلال به عام در مورد شبهه مصداقي آن است زيرا احتمال دارد که اين مسئله بسان نبوت و امامت مربوط به انتصاب الهي است و نه انتخاب مردم حال اگر ادله ولايت فقيه را در نظر آوريم نادرستي استدلال روشنتر خواهد بود و در مورد حديث دوم ياد آور ميشويم احتمال دارد مقصود زمامداراني باشد که در اعمال ولايت بر مردم روشي استبدادي دارند و با مردم يا برگزيدگان آنان و صاحب نظران صالح مشورت نميکنند اين احتمال با توجه به اين که حديث از پيامبر اکرم ص است و شامل همه زمامداران پس از خودـ از جمله ائمه اهل بيت ع ـ ميشود ، متعين است 5ـ آياتي که جامعه اسلامي را مخاطب قرار داده و تکاليفي مانند جهاد با دشمنان اسلام ، سرکوبي ياغيان و طاغيان در اجتماع ، امر به معروف و نهي از منکر ، اجراي حدود الهي و مانند آن را متوجه آنها نموده است از آنجا که اجراي چنين تکاليفي بدون تشکيل حکومت امکان پذير نيست ، بر افراد جامع واجب است که به تشکيل حکومت و انتخاب رهبر قيام نمايند نادرستي اين استدلال روشن است زيرا اين دليل تنها ضرورت تشکيل حکومت را اثبات ميکند ، اما نحو تشکيل و تعيين رهبر را بيان نميکند در اين که مردم وظيفه دارند در تشکيل حکومت تلاش نمايند شکي نيست ، ولي نصوص و ادله ولايت پيامبر ، امام معصوم و فقيه عادل گوياي اين است که هم اين کارها بايد با رهبري او انجام گيرد 6ـ آنگاه که مسلمانان پس از قتل عثمان به سوي امام علي ع روي آورده و اعلان حمايت و بيعت کردند؛ امام ع به آنان فرمود اگر مرا به حال خود واگذاريد و ديگري را به ولايت بر گزينيد ، شايد من نسبت به او از همه شما شنواتر و اطاعت کنندهتر باشم » اگر در کلمات امام ع که قبل از جمله مزبور فرمودهاند دقت شود، روشن ميشود که امام ع در پي آن است که به آنان اتمام حجت کند ، که او در امر حکومت و رهبري جز به آنچه خود مصلحت ميداند و جز بر اساس دانش و بينش خود از قرآن کريم و سنت پيامبر اکرم ص عمل نخواهد کرد ، و در اين راه به خوشايند و بدآيند اين و آن اعتنايي نخواهد کرد او تنها مجري احکام اسلام خواهد بود و بس در اين صورت اگر مردم آمادگي تحمل اجراي حق و عدالت را ندارند بهتر است از بيعت با امام که رهبر بر گزيده از جانب خداوند است دست بشويند و فرد ديگري را به رهبري خود برگزينند به راستي آيا معقول است که امام در عين اين که خود را خليف بر حق پيامبر ميداند و در مسئله امامت به نص و نصب الهي معتقد است ، تعيين امام را ـ حتي در زمان خود ـ حق مردم بداند ؟!7ـ امام علي ع پس از آنکه مردم تصميم جدّي خود را بر بيعت با او اعلان کردند به آنان فرمود اين کار بايد در مسجد و با رضايت مسلمانان انجام گيرد از اين جا به دست