فقاهت و حکومت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فقاهت و حکومت - نسخه متنی

علی ربانی گلپایگانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وقتي پايداري عدالت اجتماعي جزو اهداف بعثت پيامبران باشد آيه 25 سوره حديد چگونه مي‌توان گفت دين از سياست جداست و با حکومت سر و کاري ندارد ضرورت دستگاه حکومت و رهبري سياسي براي پايدار شدن عدالت اجتماعي بر هيچ خردمندي پوشيده نيست

برخي ديگر همين نظريه را به گونه‌اي ديگر مطرح نموده و مشکل را در انديشه عصمت امام که از اصول عقايد شيعه است ديده‌اند ، احمد امين مصري پس از شرح عقيده شيعه درباره امامت به مقايسه ميان نظريه شيعه و اهل سنت در اين باره پرداخته و نظريه شيعه را مخالف دموکراسي و نظريه اهل سنت را هماهنگ با آن تفسير نموده و گفته است «از نظر اهل سنت ، خليفه انساني است به سان انسانهاي ديگر و از نظر علم و دانش بر ديگران مزيتي ندارد ، تنها مزيت او در اخلاق و توانايي مديريت جامعه است ، وي ممکن است عادل باشد و ممکن است ستم نمايد و چه بسا هتک حرمت الهي کرده شراب بنوشد و عصيان ورزد در اين صورت اگر مردم بر عزل او توانايي داشته باشند ، او را عزل خواهند کرد ، ولي امام از ديدگاه شيعه برتر از آن است که مورد انتقاد قرار گيرد او دربار هيچيک از کارهاي خود مورد سؤال و بازخواست واقع نمي‌شود خوب و بد با افکار و اعمال او سنجيده مي‌شود اين نظريه با دموکراسي منافات دارد زيرا در دموکراسي حکم از آن مردم و در طريق مصلحت آنان است و تصميم گيري‌ها بر اساس عقل انجام مي‌گيرد و امام و زمامدار جز خدمتگزار مردم نيست »

هر گاه سخن احمد امين درباره امامت درست باشد ، در مورد نبوت نيز درست خواهد بود ، در آن صورت بايد عصمت پيامبران الهي ـ في الجمله ـ مورد قبول همه مذاهب اسلامي ـ اعم از شيعه و اهل سنت ـ است دليل اين اجماع و وفاق کلامي نيز آيات قرآني است که به روشني بر عصمت پيامبران دلالت دارند

4/4 ـ اين گونه تحليل‌ها ناشي از نداشتن درک عميق و استوار از تعاليم اسلامي از يک سو و خود باختگي در برابر تمدن علمي دنياي غرب از سوي ديگر است که از آسيبهاي فکري ـ رواني بسياري از ـ به اصطلاح ـ روشنفکران ديني است ؛ چه در کسوت روحانيت و چه در کسوت ديگر از نظر دين باوران ژرفکاو که هم در حوزه دين شناسي مجتهد و صاحب نظرند و هم به دستاوردهاي مثبت تمدن علمي ارج مي‌گذارند ، و هم از اصول دموکراسي و حقوق بشر در آرماني‌ترين شکل آن حمايت مي‌کنند ، حکومت ديني نه تنها با اصول حقوق بشر و روح دموکراسي ناسازگار نيست ، بلکه يگانه راه وصول به آن است حکومت ديني ـ به گونه‌اي که در جهان‌بيني اسلامي ترسيم شده است ـ با ويژگي‌ها زير قابل تعريف وتوصيف است

1ـ حق تشريع و تقنين مخصوص خداوند است و وظيفه رهبران و حاکمان الهي تفسير ، تبيين و اجراي آن

قوانين است و قوانين جاري حکومتي بايد در چارچوب قوانين الهي تدوين گردد ، به گونه‌اي که روح و گوهر احکام الهي در همه آنها نهفته و نمودار باشد

2ـ جز خداوند کسي به طور مستقل و بالذات حق تصرف در جان و مال افراد را ندارد ، يعني حق حکومت و سياست و دخالت در سرنوشت افراد مخصوص خداوند است و مشروعيت حکومت و سياست بشري منوط به استناد و انتساب آن به اذن و خواست خداوند است

3ـ فلسفه حکومت ديني تأمين خير و سعادت افراد جامعه در بعد مادي و معنوي ، دنيوي و اخروي است که دست يافتن به آنها در گرو نشر معارف ديني و اجراي قوايني آسماني است معارف و قوانيني که در قرآن و سنت ضبط و ثبت گرديده‌ است

4ـ حق و تکليف ميان دولت و ملت يا حکومت و امت دو جانبه است از آنجا که حکومت مظهر اراده و خواست خداوند حامي و مجري احکام و قوانين الهي است ، حمايت و دفاع از آن وظيفه ديني امت اسلامي است ، و از طرفي چون غايت و انگيزه حکومت تأمين خير و سعادت امت است ، در حقيقت حکومت و رهبري ديني خدمتگزار مردم است

5ـ حکومت ديني بر پايه مشورت ، ارشاد ، نصيحت و نظارت دو جانبه رهبري و مردم و امامت و امت استوار است رهبري ديني در تصميم ‌گيري‌هاي مربوط به امور جامعه با آنان به مشورت مي‌پردازد و پس از تبادل رأي و ارزيابي جهات مختلف موضوع و در نظر گرفتن جنبه‌هاي سود و زيان و مصالح و مفاسد تصميم نهايي توسط رهبر گرفته و اجرا مي‌گردد و همان گونه که رهبر و نمايندگان

/ 23