ادله مشروعيت حج تمتع - تفسیر آیات حج، سوره بقره، آیه 196 (5) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر آیات حج، سوره بقره، آیه 196 (5) - نسخه متنی

عبدالله جوادی آملی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ادله مشروعيت حج تمتع

ـ الف. قرآن

الدرّ منثور نقل كرد كه بخاري و بيهقي از ابن عباس نقل كردند كه ابن‌عباس وقتي از او سؤال كردند «متعة الحج» چيست؟ گفت كه مهاجر و انصار و همسران رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) همه در حجة الوداع حضور داشتند چون خداوند دستور داد كه شما اعلان كنيد براي حج عمومي (وَأَذِّن فِي النَّاسِ بِالحَجِّ)13؛ اعلان شده از طرف حضرت كه امسال رسول خدا فاتحانه مكه مي‌رود و مهاجرين و انصار و همراهان رسول اكرم (صلّي الله عليه و آله و سلّم) حركت كردند (مِن كُلِّ فَجٍّ عَمِيقٍ)14 حركت كردند. ابن عباس مي‌گويد كه «اهللنا»؛ يعني ما محرم شديد؛ صوت را به تلبيه بلند كرديم. اهللنا يعني «رفعنا صوتنا بالتلبية»، «فلما قدمنا مكة»؛ وقتي مكه رسيديم رسول خدا فرمود: «اجعلوا اهلالكم بالحج عمرة» شما كه با قصد حج محرم شديد، الآن اين احرام حج را احرام عمره قرار بدهيد «الاّ من قلد الهدي»؛ مگر اينكه قرباني را به همراه آورده باشيد و يك قلاده‌اي در گردن قرباني گذاشته باشيد كه اين علامت هدي است و در حكم تلبيه است؛ خود سوق هدي به منزله تلبيه است. اگر كسي قصد حج كند و سوق هدي كند و قلاده‌اي روي اين هدي مسوق به عنوان علامت بگذارد، همين در حد تلبيه است؛ [يعني] كار لبيك را مي‌كند؛ احرام با اين بسته مي‌شود وگرنه كسي قصد احرام نمي‌كند، احرام قصدي نيست. قصد حج با تلبيه اين مي‌شود احرام؛ مثل قصد نماز با «الله اكبر» اين مي‌شود نماز. ديگر آدم قصد تكبيرة الاحرام نمي‌كند. قصد نماز مي‌كند «الله اكبر» مي‌گويد [و] همين الله اكبر تكبيرة الاحرام است؛ نه قصد تكبيرة الاحرام دارد. در هر حال فرمود: «الاّ من قلّد الهدي طفنا»؛ ابن عباس مي‌گويد كه «طفنا بالبيت»؛ ما طواف كرديم اطراف كعبه به صفا و مروه هم رسيديم و طواف كرديم كه سعي بين صفا و مروه را هم قرآن طواف مي‌داند «و أتينا النساء و لبسنا الثياب و قال من قلّد الهدي فإنّه لا يُحل حتي يبلغ الهدي محله ثم أمرنا عشية التروية أن نهل بالحج»؛ يعني شامگاه روز هشتم كه آستانه شب عرفه است حضرت دستور داد كه ما به حج محرم شويم و به حج محرم شديم. آن عمره بود و اين هم حج است و جمعاً مي‌شود حج تمتع.

پرسش: ...

پاسخ: بله تلبيه است نه آنها هم مي‌توانند تلبيه داشته باشند.

پرسش: ...

پاسخ: نه در حج قران هم مي‌تواند به جاي تلبيه سوق هدي كند.

پرسش: ...

پاسخ: آنجا سخن از تلبيه يا سخن از سوق هدي نيست. در فقه مشخص كرده است كه در خصوص حج قران به جاي تلبيه سوق هدي كافي است در خصوص حج قران البته.

«ثم أمرنا عشية التروية أن نهل بالحج فإذا فرغنا من المناسك جئنا فطفنا بالبيت و بالصفا و المروة فقد تم حجنا و علينا الهدي كما قال الله تعالي: (فَمَن تَمَتَّعَ بِالعُمْرَةِ إِلَي الحَجِّ فَمَا اسْتَيْسَرَ مِنَ الهَدْيِ فَمَن لَمْ يَجِدْ فَصِيَامُ ثَلاَثَةِ أَيَّامٍ فِي الحَجِّ وَسَبْعَةٍ إِذَا رَجَعْتُم) الي امصاركم»؛ اين را ابن عباس به عنوان تفسير ذكر مي‌كند «و الشاة تجزي»؛ لازم نيست كه شتر باشد گوسفند هم كافي است. ابن عباس مي‌گويد «فجمعوا نسكين في عام بين الحج و العمرة فان الله [تعالي] انزله في كتابه و سنه نبيه(ص) و أباحه للناس غير اهل مكة»؛ ابن عباس مي‌گويد: در اينجا سه مطلب است يكي اينكه خدا اين كار را فرمود؛ يكي اينكه پيامبر سنت گذاشت؛ يكي اينكه به همه انسانها به استثناي مردم مكه يعني كساني كه (أَهْلُهُ حَاضِرِي المَسْجِدِ الحَرَامِ)اند اين دستور داده شد آن وقت به اين آيه هم استدلال مي‌كند «قال الله تعالي: (ذلِكَ لِمَن لَمْ يَكُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي المَسْجِدِ الحَرَامِ) و اشهر الحج الذي ذكر الله في كتابه شوال وذو القعدة وذو الحجة فمن تمتع في هذه الاشهر فعليه دم أو صوم»15، اين خلاصه روايتي بود كه الدر منثور از بخاري و بيهقي از ابن عباس نقل كرد. قريب به اين مضمون فراوان هست. تازه آن چه را كه سيدنا الاستاد نقل كردند بضعه‌اي است از آن روايات فراوان. ايشان با اينكه بسيار كم نقل كردند چند صفحه را به اين كار اختصاص دادند. حالا كه ملاحظه مي‌فرماييد معلوم مي‌شود كه از كتب خود اهل سنت به طور استفاضه استفاده مي‌شود كه حج تمتع را خدا در قرآن نازل كرد، رسول خدا انجام داد و ديگران را هم دستور داد و صحابه هم همين كارا را كردند.

/ 13