بیشترلیست موضوعات -هدايتگران راه نور - زندگانى پيامبر گرامى حضرت محمّد مصطفىصلى الله عليه وآله- پيش از بعثت ابوطالب مردى تنگدستوعيالمند بود ازدواج فرخنده روزها گذشت پس از بعثت ظلم وستم درميان آنان شايع بود مشرق اسلام تنها يك قبيله دعوت پيامبر را پذيرفت اسلام در مصاف با يهود در سال هشتم، سوره برائت )توبه( نازل شد. پيامبر درصدد جنگ با روم برآمد حجةالوداع مهمترين مسأله، حكومت اسلامى بود پيامبر با بيوهزنان ازدواج مىكرد توضیحاتافزودن یادداشت جدید
سختى و تنگدستى كه در شعب ابى طالب بر خاندان بنى هاشم وارد شددر نهايت بسيار دشوار و غمانگيز بود.آنان همچنين خسارتهاى فراوانىنيز متحمل شدند.زيرا محاصره اقتصادى و اجتماعى بنى هاشم در نهايتبهمرگ خديجههمسر پيامبر، وابوطالب عمو و كفيل آنحضرت انجاميد.خديجه، در همه دردها و آرزوهاى پيامبر شريك آنحضرت بودوپيامبر را در برابر آزار و اذيتهايى كه از مردم متحمل مىشد، تسلّىمىبخشيد و آنحضرت را در برابر دسيسههاى قريش ياورى مىكرد.ابوطالب نيز حامى پيامبر بود و سدّى بزرگ در ميان او و قريش ايجادكرده بود.ابوطالب سرور قريش و بزرگ بنى هاشم بود.از نظر منطق نظاماجتماعى آن روز، حق مشروع وى بود كه از پيامبر دفاع كند، چراكه وىپيامبر را به مثابه فرزند خود مىدانست.در اين نظام انسان مىتواند، ازهر راه و در همه احوال از فرزندش دفاع كند، حتى اگر فرزندش از طريقهمردم آن ديار و دينشان به دور باشد.مرگ ابوطالب و خديجه درنظر پيامبر مانند ويران شدن دژى استواربود كه بر دو پايه محكم قرار داشت.از اين رو، اين سال را به نام"عامالحزن" )سال اندوه( نامگذارى كردند.زيرا پيامبر در اين سال بهخاطر مرگ دو پشتيبان ومدافع بزرگ رسالتش، شديداً متأثر واندوهگينشد.اين حادثه در بين سالهاى هفتم وهشتم بعثت به وقوع پيوست.هجرت به حبشه پس از مرگ ابوطالب، پيامبر صلى الله عليه وآله با بحرانهاى سختى روبهرو شد.قريش همه نيروى خود را براى نابود كردن مسلمانان و از ميان بردننهضت اسلامى به كار گرفت و فشارهاى سختى بر مسلمانان وارد آورد.آزارهاى فراوانى بر پيامبر روا داشت.چند بار نيز كمر به قتل پيامبربست امّا خداوند از اجراى نقشه آنان جلوگيرى مىكرد.
پيامبر دربارهبحرانهايى كه گريبانگير او و مسلمانان شده بود، تدابيرى انديشيد.
بهمسلمانان فرمان داد تا به حبشه هجرت كنند.
اين نقشه با هجرت دو گروهبزرگ از طريق دريا به حبشه، اجرا شد.مسلمانان بدينترتيب از شركفار و مكر و حيله آنان جان سالم بهدربردند.پادشاه حبشه نيز آنان راپناه داد و مقدمشان را گرامى داشت.پيامبر در مورد خود نيز تصميم گرفت به "طائف"، شهرى نزديكمكّه كه قبيله بزرگ و نيرومند ثقيف در آنجا زندگى مىكرد، برود.پيامبر بدين اميد به طايف رفت كه مردم آنجا را هدايت كند؛ تا آنان نيزپيامبر را از آزار و اذيت قريش در امان نگاهدارند.امّا اين طرح،با موفقيت روبهرو نشد.قبيله ثقيف نه تنها اسلام نياورد بلكه ديوانگانونادانان خود را بر پيامبر گماشت تا آنحضرت را به بدترين شكل آزاردهند.آنان كسانى به مكّه فرستادند تا ماجراى دعوتشان به اسلام از سوىپيامبر را براى قريش نقل كنند.قريش بار ديگر دست به كار نابودىآنحضرت شد.پيامبر كه از بيم جان خود نمىتوانست به صورت معمولىبه مكّه بازگردد، ناگزير شد به تنى چند از بزرگان و رؤساى قريش پيغامدهد و از آنان بخواهد كه وى را در مقابل قريش پناه دهند.يكى از آنانتقاضاى پناهندگى پيامبر را پذيرفت و آنحضرت توانست در زير چترحمايت او به مكّه وارد شود.دعوت قبايل ديگر سرانجام پيامبر صلى الله عليه وآله دريافت كه مردم مكّه نمىتوانند پرچمدارانرسالت مقدّس اسلام در سراسر جهان باشند.زيرا مىديد كه دعوتمصرّانه و پيگير او در حدود ده سال هيچ سودى دربر نداشته، و همچنين،بر پافشارى