4 - يهوديان فدك
تيماء و وادى قرن اين جنگ با به هلاكت رسيدن صد نفر از سپاه يهود و شهادت هفدهنفر از سپاهيان اسلام، پايان يافت و مسلمانان از اين رهگذر مال و سلاحو اسيران فراوانى را به غنيمت گرفتند.پس از اين غزوه، يهود ديگر در جزيرةالعرب صاحب آن چنان ارجوشأنى نبود و آنان كه از مقام سيادت و بزرگى برخوردار بودند بعد از ايننبرد به خفت بندگى تن در دادند.به همين سبب يهوديان فدك و يهوديان تيماء رضايت دادند كهزمينهايشان از آن رسول خدا صلى الله عليه وآله باشد و خود در آن كار كنند و محصولبه دست آمده را ميان خود و پيامبر نصف كنند.طايفه ديگرى از يهوديان در محلى به نام "وادى قرن" زندگىمىكردند كه تن به تسليم نداده بودند.پيامبر به عزم جنگ با آنان روانهشد و با آنها جنگيد و سرانجام اين طايفه نيز مانند ديگر قبايل يهودى سرتسليم فرود آورد.پيامبر در نبرد با قبايل عرب جنگهاى ديگر پيامبر با ساير قبايل عرب بود.1 - "بنى سليم" اين قبيله براى جنگ با پيامبر در جايى به نام"الكدر" گرد آمده بودند امّا همين كه شنيدند پيامبر به سوى آنها حركتكرده است، از ترس گريختند.2 - طوايف "بنى ثعلبه" و "محارب" به فرماندهى مردى كه"دعثور" خوانده مىشد در "واحه غطفان" در اطراف نجد، براى جنگبا پيامبر اردو زده بودند.پيامبر به مقابله آنان شتافت.پيش از آن كهشعله نبرد افروخته شود، پيامبر بر روى تپهاى خوابيده بود."دعثور" كهاز اين امر آگاه شده بود به سوى محلى كه پيامبر در آنجا خوابيده بود رفتو با شمشير آخته بر بالاى سر آنحضرت ايستاد و گفت: اكنون چه كسىمرا از كشتن تو باز مىدارد؟ پيامبر فرمود: اللَّه.در همان زمانى كه دعثورقصد كرد شمشيرش را بر پيامبر فرود آورد.جبرئيل او را به كنارى پرتابكرد.پيامبر نيز فوراً برخاست و شمشير او را برداشت و گفت: اينك چهكسى مرا از كشتن تو باز مىدارد؟