هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

محمد تقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دعثور گفت: عفو و گذشت تو.

پيامبر از او چشم پوشيد، و دعثور به اسلام گرويد و قومش را نيز به‏اسلام فرا خواند و در نتيجه جنگى ميان آنان رخ نداد.

3 - "بنى سليم" اين طايفه بار ديگر تصميم گرفتند با پيامبر نبرد كنندپيامبر نيز به جنگ آنان رفت.

امّا پيش از آنكه حضرت با ايشان مواجه‏شود، از صحنه كارزار گريخته بودند.

4 - طوايف "بنى ثعلبه" و "محارب" و "بنى غطفان" نيز مجدداًبراى جنگ با پيامبر در نجد گرد آمدند.

پيامبر به جنگ آنان شتافت؛ولى دشمنان قبل از آغاز جنگ از رويارويى با آن‏حضرت گريختند و زنان‏و اموال خود را به عنوان غنيمت براى مسلمانان، رها كردند.

5 - صحرانشينان "دومةالجندل" دومةالجندل منطقه‏اى در نزديكى‏شام بود، و صحرانشينان در آنجا دست به غارت و شرارت مى‏زدند،بطورى كه آسايش وامنيت آن منطقه‏را برهم زده بودند.

پيامبر براى‏سركوب‏آنان‏به سويشان روانه شد امّا پيش از آن كه به آنان برسد ايشان ازآن منطقه گريخته بودند.

6 - يكى ديگر از اين جنگها، نبردى بود كه ميان مسلمانان و كفار درجايى به نام "موته" واقع شد.

با آن كه مسلمانان در اين جنگ‏خسارتهاى فراوانى متحمل شدند، امّا سرانجام پيروزى را از آن خودكردند.

چون پيامبر مستقيماً در اين نبرد حضور نداشتند، ما سخن رادرباره آن كوتاه مى‏كنيم.

همانطور كه درباره ساير جنگهايى كه پيامبر درآن شركت نكرده بود، چنين كرديم.

اينك مى‏پردازيم به فعاليتهاى مهم پيامبر كه در دو راستاى سياسى‏ودينى انجام گرفته بود و به گونه‏اى مختصر درباره آن سخن مى‏گويم:

صلح حديبيه‏ از همان زمانى كه كفار قريش، مسلمانان و در رأس آنها رسول خدا رااز وطنشان، مكّه، بيرون راندند، آن‏حضرت در اشتياق بازگشت به مكّه‏بود.

چرا كه مكّه سرزمين امن و مقدسى در پيشگاه خداوند به شمارمى‏رفت.

از اين گذشته چشم همه اعراب به اين شهر دوخته شده بود.

اما جنگهايى كه در اين هفت سال، تمام توجه و همّ پيامبر را به خودمشغول داشته بود و نيز ضعفى كه پيامبر در يارانش مى‏ديد، آن‏حضرت رااز حركت به سوى مكّه، باز مى‏داشت.

از اين رو وقتى پيامبر فرصت را مناسب ديد، در انديشه بازگشت به‏مكّه برآمد و مسلمانان را از تصميم خود آگاه كرد و فرمود: مى‏خواهدتنها براى اداى مناسك به مكّه رود.

ولى مسلمانان با پيامبر خدا همراهى‏كردند، و از اين رو پيامبر با يكهزار و چهارصد تن از مهاجران و انصار به‏سوى مكّه رهسپار شد.

امّا كفار قريش دريافتند كه ورود مسلمانان بدون تحمل هيچ آزارواذيتى به مكّه، شهرى كه سالها پيش از آن رانده شده بودند، موجب‏شكست وسرافكندگى آشكارى براى قريش خواهد شد.

بنابراين در صدد برآمدند تا از ورود مسلمانان به مكّه جلوگيرى كنند.

وجلوداران سپاه خود را به طرف پيامبر و يارانش گسيل داشتند، تا دربرابر مسلمانان بايستند.

رسول خدا نيز مسير خود را از جاده اصلى تغييرداد تا با اين سپاهيان درگير نشود.

كفار وقتى از تغيير مسير پيامبر آگاهى‏يافتند كه آن‏حضرت به بلنديهاى "المرار" در پايين مكّه رسيده بود.

آنگاه پيامبر يكى از مسلمانان را به سوى قريش فرستاد، تا بدانها پيغام‏دهد كه وى براى جنگ نيامده بلكه قصد به جاى آوردن عمره را دارد.

قريش نيز فرستادگانى به سوى آن‏حضرت روانه كردند، و از وى‏خواستند تا از تصميم خود منصرف شود.

پيش از اين نيز گروهى را براى‏مقاومت در مقابل پيامبر فرستاده بودند؛ كه مسلمانان آنها را دستگيروهمگى را حبس كرده بودند.

چون قريش بر جلوگيرى از ورود پيامبر به خانه خدا پافشارى‏مى‏كرد، آن‏حضرت رو به اصحابش كرد و

/ 30