بیشترلیست موضوعات -هدايتگران راه نور - زندگانى پيامبر گرامى حضرت محمّد مصطفىصلى الله عليه وآله- پيش از بعثت ابوطالب مردى تنگدستوعيالمند بود ازدواج فرخنده روزها گذشت پس از بعثت ظلم وستم درميان آنان شايع بود مشرق اسلام تنها يك قبيله دعوت پيامبر را پذيرفت اسلام در مصاف با يهود در سال هشتم، سوره برائت )توبه( نازل شد. پيامبر درصدد جنگ با روم برآمد حجةالوداع مهمترين مسأله، حكومت اسلامى بود پيامبر با بيوهزنان ازدواج مىكرد توضیحاتافزودن یادداشت جدید
" درهمين حال خداوند در آيه ديگرى مىفرمايد: )فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(16))."بهره زندگى دنيا در آخرت جز اندكى نيست." بنابراين، زندگى دنيا كه نزد خداوند اندك است، احاطه بر آنوشمارش آن ممكن نيست پس چگونه مىتوان به خُلق و خوى پيامبرپىبرد كه خداى تعالى دربارهاش گفته است: )وَإِنَّكَ لَعَلَى خُلُقٍ عَظِيمٍ(17))؛ "همانا تو داراى خوى بزرگ هستى." خداوند خُلق پيامبر را صفت عظيم، توصيف فرموده است و هرگاهنتوان چيز اندك )نعمتهاى دنيوى( را شمارش كرد پس چگونه مىتوان بهشمارش چيزى كه بزرگ است )خلق و خوى پيامبر( توانا شد؟!در بلنداى اخلاق با اين وصف، نگارنده برخى از مظاهر اين خلق و خوى بزرگ را بهنگارش در مىآورد.پيامبر صلى الله عليه وآله، دليرترين و بردبارترين و عادلترين و پاكترينوبخشندهترين مردمان بود.حتى يك درهم و دينار براى يك شب نزد اوباقى نمىماند.او از همه مردم زاهدتر بود و سادهتر زندگى مىكردآنچنانكه كفش و جامهاش را به دست خويش وصله مىكرد و در امورخانه همگام با ديگر افراد كمك وهمكارى مىنمود.حيا و آزرم او از ديگران بيشتر بود.هيچگاه در چهره كسى خيرهنمىشد.از همه مردم آسانگيرتر بود.دعوت هر آزاده و بندهاى را اجابتمىكرد.هديه را مىپذيرفت حتى اگر جرعهاى شير بود و سعى مىكرد آنرا جبران كند و به ديگران بخوراند.هيچگاه دربرابر دعوت كنيز ياتهيدستى تكبر نمىورزيد و از آن با روى باز استقبال مىكرد.آنحضرتبه خاطر خدا، نه به خاطر خودش، خشمگين مىشد و فرمان خدا را اجرامىكرد اگرچه به زيان خود يا يكى از يارانش تمام مىشد.روزى يارانآنحضرت به وى پيشنهاد كردند از نيروى مشركان ديگر عليه دشمنانمشركش سود جويد امّا آنحضرت پيشنهاد آنان را رد كرد و فرمود: ما ازمشركان يارى نمىجوييم.حال آنكه پيامبر در آن هنگام بسيار به كمكآنان نياز داشت.آنحضرت از شدّت گرسنگى سنگ بر شكم مىبست و هرگاه خوردنىفراهم مىشد، هرچه مىيافت مىخورد و چيزى را بر نمىگرداند.خوراكش ساده بود.درحالى كه تكيه داده بود، غذا نمىخورد.باتهيدستان هم سفره مىشد و با فقرا مجالست مىكرد.دانشمندان را گرامىمىداشت و به هيچ كس جفا نمىكرد.از فعاليتهاى اجتماعى پيامبر آن بود، كه از بيمار، هركس كه بود و بههر نحو، عيادت مىكرد و به تشييع جنازه مردگان مىرفت.به تنهايى راهمىرفت.هيچگاه حَشَم و خَدَم براى خود نمىگرفت.هر مركبى كه حاضربود سوار مىشد، چه اسب و چه استر و چه الاغ.گاه پابرهنه مىرفتوگاهى با كفش.زمانى ردا دربر مىكرد و گاهى بدون ردا و بدون عمامهوكلاه خارج مىشد ولى وقتى راه مىپيمود به نيرومندى مىرفت نه باضعف و سستى.به هنگام رفتن، پاهايش را از زمين مىكند آنچنانكهگويى از فراز به نشيب مىآيد.بوى خوش را بسيار دوست مىداشت.او صاحب غلامان و كنيزان بودولى هيچگاه بر آنها برترى نمىجُست.