هدایتگران راه نور نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

هدایتگران راه نور - نسخه متنی

محمد تقی مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" درهمين حال خداوند در آيه ديگرى مى‏فرمايد: )فَمَا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا فِي الآخِرَةِ إِلَّا قَلِيلٌ(16)).

"بهره زندگى دنيا در آخرت جز اندكى نيست.

" بنابراين، زندگى دنيا كه نزد خداوند اندك است، احاطه بر آن‏وشمارش آن ممكن نيست پس چگونه مى‏توان به خُلق و خوى پيامبرپى‏برد كه خداى تعالى درباره‏اش گفته است: )وَإِنَّكَ لَعَلَى‏ خُلُقٍ عَظِيمٍ(17))؛ "همانا تو داراى خوى بزرگ هستى.

" خداوند خُلق پيامبر را صفت عظيم، توصيف فرموده است و هرگاه‏نتوان چيز اندك )نعمتهاى دنيوى( را شمارش كرد پس چگونه مى‏توان به‏شمارش چيزى كه بزرگ است )خلق و خوى پيامبر( توانا شد؟!

در بلنداى اخلاق‏ با اين وصف، نگارنده برخى از مظاهر اين خلق و خوى بزرگ را به‏نگارش در مى‏آورد.

پيامبر صلى الله عليه وآله، دليرترين و بردبارترين و عادلترين و پاكترين‏وبخشنده‏ترين مردمان بود.

حتى يك درهم و دينار براى يك شب نزد اوباقى نمى‏ماند.

او از همه مردم زاهدتر بود و ساده‏تر زندگى مى‏كردآنچنانكه كفش و جامه‏اش را به دست خويش وصله مى‏كرد و در امورخانه همگام با ديگر افراد كمك وهمكارى مى‏نمود.

حيا و آزرم او از ديگران بيشتر بود.

هيچ‏گاه در چهره كسى خيره‏نمى‏شد.

از همه مردم آسان‏گيرتر بود.

دعوت هر آزاده و بنده‏اى را اجابت‏مى‏كرد.

هديه را مى‏پذيرفت حتى اگر جرعه‏اى شير بود و سعى مى‏كرد آن‏را جبران كند و به ديگران بخوراند.

هيچگاه دربرابر دعوت كنيز ياتهيدستى تكبر نمى‏ورزيد و از آن با روى باز استقبال مى‏كرد.

آن‏حضرت‏به خاطر خدا، نه به خاطر خودش، خشمگين مى‏شد و فرمان خدا را اجرامى‏كرد اگرچه به زيان خود يا يكى از يارانش تمام مى‏شد.

روزى ياران‏آن‏حضرت به وى پيشنهاد كردند از نيروى مشركان ديگر عليه دشمنان‏مشركش سود جويد امّا آن‏حضرت پيشنهاد آنان را رد كرد و فرمود: ما ازمشركان يارى نمى‏جوييم.

حال آنكه پيامبر در آن هنگام بسيار به كمك‏آنان نياز داشت.

آن‏حضرت از شدّت گرسنگى سنگ بر شكم مى‏بست و هرگاه خوردنى‏فراهم مى‏شد، هرچه مى‏يافت مى‏خورد و چيزى را بر نمى‏گرداند.

خوراكش ساده بود.

درحالى كه تكيه داده بود، غذا نمى‏خورد.

باتهيدستان هم سفره مى‏شد و با فقرا مجالست مى‏كرد.

دانشمندان را گرامى‏مى‏داشت و به هيچ كس جفا نمى‏كرد.

از فعاليتهاى اجتماعى پيامبر آن بود، كه از بيمار، هركس كه بود و به‏هر نحو، عيادت مى‏كرد و به تشييع جنازه مردگان مى‏رفت.

به تنهايى راه‏مى‏رفت.

هيچ‏گاه حَشَم و خَدَم براى خود نمى‏گرفت.

هر مركبى كه حاضربود سوار مى‏شد، چه اسب و چه استر و چه الاغ.

گاه پابرهنه مى‏رفت‏وگاهى با كفش.

زمانى ردا دربر مى‏كرد و گاهى بدون ردا و بدون عمامه‏وكلاه خارج مى‏شد ولى وقتى راه مى‏پيمود به نيرومندى مى‏رفت نه باضعف و سستى.

به هنگام رفتن، پاهايش را از زمين مى‏كند آنچنانكه‏گويى از فراز به نشيب مى‏آيد.

بوى خوش را بسيار دوست مى‏داشت.

او صاحب غلامان و كنيزان بودولى هيچ‏گاه بر آنها برترى نمى‏جُست.

/ 30