بیشترلیست موضوعات سخنى با خواننده مقدمه مترجم ديباچه فصل اول:
طـرح مسئـله فصل سوم:
تعـاريف آزادى فصل چهارم:
ابعاد جامعه شناختى و حقوقى مفهوم آزادى الف ـ برده دارى ب ـ موارد محروميّت از آزادى زندان بيگارى فصل پنجم:
نظريات فلسفى در باره آزادى الف ـ آزادى; مفهومى اخلاقى پ ـ آزادى در تأمّلات متافيزيكى توضیحاتافزودن یادداشت جدید
فقر يعنى اقامت در كشور غريب. خواست و آرزو بندگى است. نوميدى(21) آزادى است (هرمس)).(22) (… كسى كه دوست دارد آزاد باشد نبايد خواهان چيزى باشد كه ممكن نيست در تصرف او باشد بلكه بايد از آن چيز فرار كند. در غير اين صورت برده آن چيز مى شود (هيپوكريت)).(23) (كسى كه مى خواهد آزاد باشد نبايد آرزوى به دست آوردن چيزى كند كه تنها از طريق رغبت و رضايت كسى ديگر به دست آمدنى است (فيثاغورث)).(24) (آزاد و ثروت مند [غنى] كسى است كه خود را از تمايلات كنار كشد; كسى كه به مقدارى غذا كه او را زنده نگه مى دارد قناعت كند; و كسى كه از تفريح ها و لذات خوددارى نمايد (يك حكيم يونانى)).(25) ييا چنان كه از كندى نقل شده است:(بردگان ما دامى كه قانع هستند آزادند و انسان هاى آزاد ما دامى كه آرزوى چيزهايى داشته باشند برده اند).(26) رشيدالدين ابن خليفه اين نظريه را به طور خلاصه ترى بيان كرده است:(قناعت درِ ورودى آزادى است).(27) در حالى كه يك شاعر عرب گفته است:(بردگى كسانى كه آرزوى چيزهايى را دارند بردگى هميشگى است).(28) حتى گفته شده است كه تورات آزادى را اصرار بر چشم پوشى از تمايلات تعريف كرده است.(29) ابوبكر محمد بن عمر الورّاق صوفى تعجب كرده است كه چرا يك برده براى آزادسازى خودش قرارداد بسته و كار مى كند در حالى كه يك انسان آزاد هيچ گاه براى رهايى از سلطه تمايلات نمى كوشد.(30) سعدى شاعر فارسى زبان در پايان كتاب معروفش (گلستان) آزادى درخت سرو را كه ميوه نمى دهد هم چون آزادمردى كه متاع دنيا را آرزو نمى كند مى ستايد.(31) از نظر حكماى مسلمان (هوى و هوس) نشانه تمامى جاه طلبى هاى دنيوى است. (تنها شخص احمق عاشق دنيا است.انسان آزاد خود را از آن كنار مى كشد.)(32) انسان ها به طور كلى محبوس جاه طلبى هاى دنيوى خودشان هستند.(33) جمله (اى زندانيان در زندانِ جاه طلبى هاى دنيوى خويش كى خودتان را آزاد مى كنيد؟) ناله غم ناك يك معلم اخلاق است.(34) آرزوهاى نشأت گرفته از طبع حيوانى بيش از هر آرزوى ديگرى انسان را برده مى سازد. آرزوهاى حيوانى فرد