پ ـ آزادى در تأمّلات متافيزيكى - مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مفهوم آزادی از دیدگاه مسلمانان - نسخه متنی

فرانتس روزنتال؛ مترجم: منصور میراحمدی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

چگونه با هم مقايسه مى شوند. پس از آن عبدالله گفت: (خانه من يا اميرالمؤمنين!). مأمون از او توضيح خواست او گفت: (زيرا در خانه خودم ارباب هستم در حالى كه در اين جا (در كاخ تو) برده هستم).(101) غزالى (به پيروى از سنت كلاسيك در بيان نظرياتش) در مقابل خطر سوء استفاده قدرت سياسى از آزادى افراد هشدار مى دهد. از نظر غزالى قدرت سياسى تهديد بالقوه بالاترى از برده دارى را نسبت به آزادى به وجود آورده است. برده دارى عبارت است از تملّك جسمانى كامل برده از سوى كسانى كه از نظر اقتصادى قوى تر هستند. قدرت سياسى كه غزالى آن را (جاه) مى ناميد به دنبال اطاعت داوطلبانه انسان هاى آزاد از صاحبان قدرت است. اين نه تنها برده سازى جسم را بلكه برده سازى قلب ها و ذهن هاى آن ها را نيز موجب مى شود.(102) غزالى به تبعات سياسى نظرياتش نپرداخته است امّا شكى نيست كه وى احساس عميقى نسبت به نياز فرد به نگه دارى و حفظ آزادى سياسى خود داشته است.

پ ـ آزادى در تأمّلات متافيزيكى

آزادى در اسلام در ابعاد متافيزيكى و هستى شناختى اش به اصطلاحاتى هم چون (اختيار) (قدرت) و اضداد آن ها مربوط مى شود. قبلاً گفتيم كه تأملات بسيارى كه متكلمان اسلامى صرف بحث آزادى اراده كردند نتوانست از سطح تئوريِ كلامى و متعصبانه فراتر رود. بنابر اين از اين تأملات چيز بسيار كمى درباره مسئله گسترده تر آزادى مى توان آموخت.(103) انديشه اى قديمى كه مخصوصاً نستيسيزم(1) در تمام اشكال گوناگونش آن را پرورانده است حاكى از اين است كه بدنِ انسان زندانِ روح است و جهان زندانِ انسان و مرگ رهايى از آن زندان و مقصدى است كه مؤمنان واقعى قلباً خواهان آن هستند. اين نظريه عمدتاً مورد توجّه وعلاقه مسلمانان متديّن بود كه در بسيارى موارد و به شيوه هاى گوناگون آن را بيان كرده اند. ارتباط اين نظريه با فلسفه يونانى در حكايتى منسوب به فيثاغورث درباره ملاقات وى با مردى چاق آشكار مى شود. فيثاغورث به او گفت: (چرا اين قدر به مرتفع ساختن ديوارهاى زندان خود مى پردازى؟)(104) در ادامه آن به روايت كتاب (جاويدان خرذ) مسكويه فيثاغورث اظهار مى كند كه:

(حكيم

/ 188