بيگارى كه معادلش در عربى (سُخريّ) يا (تسخير) مى باشد نوعى محروميت از آزادى انسانى و تهديدى هميشگى براى رفاه جامعه انسانى است. اين روش در اسلام وجود داشته اما ميزان آن هنوز مشخص نيست.(171) ليكن به طور كلى رويه اى منفور بوده است. اين شيوه مبناى حقوقى نداشته و بحثى هم در باره آن صورت نگرفته است.تأكيد بر فقدان ارتباط حقوقى با موضوع كاملاً زايد نيست; زيرا قرآن با اين واژه (سخرى) به مفهوم بيگارى آشنا بوده و آن را به كار برده است. واژه مذكور معمولاً انقياد جهان را نسبت به انسان در بهره ورى اش توصيف مى كند. در هر صورت قرآن به اين حقيقت اشاره مى كند كه بعضى از افراد محصول كار خودشان را به نفع ديگران به عنوان بخشى از يك سنّت اجتماعى مقدّر شده الهى و رويه رايج در عصر پيامبر^ در اختيار آن ها مى گذارند:… نحن قسمنا بينهم معيشتهم فى الحيوة الدنيا ورفعنا بعضهم فوق بعض درجات ليتّخذ بعضهم بعضاً سخريا … اين آيه مى توانست براى توجيه بيگارى به كار برده شود. اما اين كه هرگز در اين زمينه به كار گرفته نشده است ممكن است به اين خاطر باشد كه رويه مذكور از ديدگاه مردم خردمند تنفّرانگيز بوده است.بيگارى به عنوان يكى از اعمال خلاف [قانون] حكومت هاى جور قبل از اسلام توصيف شده است. به همين جهت فرعون از بنى اسرائيل درخواست بيگارى كرد. آن ها مى بايست تمام موادى را كه فرعون نياز داشت توليد كنند و هر روز تعداد معينى از آنان به دار آويخته مى شدند و يا با آن ها با خشونت و تحقير رفتار مى شد.(173) و ابرهه (حبشى) مردم يمن را با اجبار و بيگارى در ساختن كليسايى در صنعا تحقير كرد. وى دست هاى كسانى را كه قبل از طلوع آفتاب براى كار كردن حاضر نمى شدند قطع مى كرد.(174)