نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی کوتاه به زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

سید هاشم رسولی محلاتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گريبانگير شما شد و وبال آن شما را در بر گرفت و هرگز لكه اين ننگ را از دامان خود نتوانيد شست! چگونه ننگ كشتن فرزند خاتم پيمبران و معدن رسالت و آقاى جوانان بهشت را پاك خواهيد كرد! آن كه در جنگ سنگر شما بود و پناه حزب و دسته شما! و در هنگام صلح سبب آرامش دلتان و مرهم زخمتان و در جنگها مرجع شما و بيانگر دليلهاى روشن و چراغ هدايت شما بود!


به راستى كه چه قدر بد است آنچه را براى خود از پيش فرستاديد و چه بد است بارگناهى را كه براى روز جزا بر دوش خود نهاديد!


نابودى و سرنگونى بر شما! كوششتان به نوميدى انجاميد و دستهاتان بريده شد و سوداگرى شما زيان كرد! و به خشم خدا باز گشتيد و خوارى و بيچارگى را براى خود مسلم و قطعى كرديد!


واى بر شما! (هيچ مى دانيد) چه جگرى از رسول خدا پاره كرديد؟ و چه پيمان محكمى را شكستيد؟ و چه پردگيانى را از او از پرده بيرون افكنديد؟ و چه حرمتى را از او هتك كرديد؟ و چه خونى ازاو ريختيد؟ كار بسيار بزرگ و شگفتى انجام داديد كه نزديك است آسمانها از هول اين كار از هم بشكافد و زمين متلاشى گردد و كوهها از هم بپاشند!


مصيبتى بس دشوار وبزرگ و بد و كج و پيچيده و شوم كه راه چاره در آن بسته و در عظمت به پرى آسمان و زمين است(1). آيا تعجّب مى كنيد اگر آسمان خون ببارد! و به راستى كه عذاب آخرت خوار كننده تر خواهد بود و يارى نخواهيد شد.


و اين مهلت و تأخير در كيفر الهى شما را خيره نكند كه خداى ـ عزوجل ـ در انتقام عجله نمى كند و ترسى از فوت و از دست رفتن انتقام خون ندارد! و حتماً پروردگار در كمينگاه شماست!)


سپس اشعار زير را خواند:


ماذا تَقُولُونَ اِذْ قالَ النَّبِيُّ لَكُمْ:


ماذا صَنَعْتُمْ وَاَنْتُمْ آخِرُ الاُمَمِ(1)


بِأَهْـلِ بَيْتِـي وَاَوْلادِي وَتَكْرِمَتِـي مِنْهُمْ اُساري وَمِنْهُمْ ضُرِّجوا بِدَمٍ(1)


ماكانَ ذاكَ جَزائِى اِذْ نَصَحْتُ لَكُمْ اِنْ تَخْلُفوني بِسُوءٍ فِي ذَوِى رَحِمٍ(1)


اِنِّي لاَخْشي عَلَيْكُمْ أَنْ يَحِلَّ بِكُمْ مِثْلُ الْعَذابِ الَّذي اَوْدَي عَلي اِرَمِ(1)


راوى گويد: زينب ديگر چيزى نگفت و روى خود را از آنها گردانيد.


اما مردم با شنيدن اين سخنان ملامت انگيز حيرت زده و مبهوت مى گريستند و دستهاى خود را از حسرت و اندوه به دندان مى گزيدند و متوجه پيرمردى كه در كنار من ايستاده بود شدم و اورا ديدم كه مى گريست و ريشش از اشك تر شده بود و دستش را به سوى آسمان بلند كرده و مى گفت: پدر و مادرم فداى اينها كه سالخوردگانشان بهترين سالخوردگان و زنانشان بهترين زنان و جوانانشان بهترين جوانان است! نسل اينها نسلى بزرگوار و داراى فضيلتى عظيم و بزرگ هستند.


آن گاه اين شعر را نيز خواند:





  • كُهُولُكُمْ خَيْرُ الْكُهُولِ وَنَسْلُكُـمْاِذا عُدَّ نَسْـلٌ لايَبُورُ وَلايُخْـزي(1)




  • اِذا عُدَّ نَسْـلٌ لايَبُورُ وَلايُخْـزي(1)اِذا عُدَّ نَسْـلٌ لايَبُورُ وَلايُخْـزي(1)





در اين وقت حضرت على بن الحسين (ع) متوجه زينب (س) شده و فرمود:


(يا عَمَّةُ! اُسْكُتِي فَفِي الْباقِي مِنَ الْماضِي اِعْتِبارٌ

/ 51