پيوند آن فاجعه بلا با قرون و نسلهاى آينده گرديده است.
ييزيد امر را بر مردم مشتبه ساخته و وارونه جلوه داده بود و چنين وانمود مى كرد لشكرى را كه به كارزار كربلا اعزام داشته براى قلع و قمع گروهى از خوارج عراق است و آن سرها كه به حضورش آورده اند سرِ گردنكشان و شكنندگان عصاى (وحدت) مسلمين است اما درهمين اوضاع و احوال بود كه زينب دهان خونين به سخن گشود و مردم كوفه و شام را از حقيقت حال آگاه ساخت و به آنان اعلام نمود كه اينك خود و اين زنانى كه از كربلا تا شام در اسارت آورده اند جز دختران و خاندان رسول خدا نيستند. با اين كار ننگ رسوايى اين جرم فجيع را بر دامان پليد يزيد و يارانش جاودانه كرد.
زينب ضمن سخنان بليغى كه در كوفه و شام در مجلس يزيد ايراد نمود پرده از روى كار به يك سو زد و افكار خفته و بى خبر را بيدارى و هوشيارى داد و حقيقت امر را كه يزيد و يارانش بيهوده مى كوشيدند تا از ديده و انديشه مسلمانان پنهان نموده و بر آن جنايت هولناك پرده اشتباه افكنند برملا و آشكارا ساخت.
آرى زينب تنها كسى بود كه مسؤوليت نگهدارى عيال واولاد حسين و ياران او را به عهده گرفت تا آن گاه كه ايشان را از اين سفر پرمخاطره به مدينه باز گردانيد.
مسير اهل بيـت بارى خاندان بزرگوار پيغمبر را به سوى شام حركت دادند و مسيرى را كه براى بردن آنها از كوفه تا شام انتخاب كرده بودند دوازده شهر و يا قصبه و قريه بود كه برخى نام آنها را به اين شرح نوشته اند:
تِكْريت لينا جُهَيْنه مَوْصِل سينور حَماة مَعَرّة النُعْمان كَفَر طاب حِمْص بَعْلَبَـك دَيْر راهب حَرّان.
برخى جاهاى ديگر را بدان اضافه كرده و نام برده اند مانند: قادِسِيّه حرار عروه ارض صلينا وادى نخله ارمينا