وما هَدأتْ لَنا عَينٌ وَلا سَكَنَتْ لَنا زَفَرَةٌ;(1) واما عمه ام زينب پس وى همچنان در آن شب در جايگاه عبادت خود ايستاده بود و به درگاه خداى تعالى استغاثه مى كرد و در آن شب چشم هيچ يك از ما به خواب نرفت و صداى ناله ما قطع نشد.)
از حضرت سجاد (ع) نقل كرده كه آن حضرت فرمود:
(اِنَّ عَمَّتي زَيْنَبُ كانَتْ تُؤَدِّي صَلَواتَهامِنْ قِيامِ [اَلْفرائضَ وَالنّوافِلَ] عِنْدَ مَسِيرِنا مِنَ الْكُوفَةِ اِليَ الشّامِ وَفى بَعْضِ الْمَنازِلِ تُصَلِّي مِن جُلُوسٍ لِشِدَّةِ الْجُوع والضَّعْفِ مُنْذُ ثَلاثِ ليالِ; لأنَّها كانَتْ تَقْسِمُ ما يُصِيبُها مِنَ الطّعامِ عَلى الاطْفالِ; لاَنَّ الْقَومَ كَانُواْ يَدْفَعُونَ لِكُلِّ واحِدٍ مِنّا رَغيفاً واحِداً مِنْ الخبْزِ في الْيَومِ وَاللَّيْلَةِ;(1) همانا عمه ام زينب همه نمازهاى واجب و مستحب خود را در طول مسير ما از كوفه به شام ايستاده مى خواند و در بعضى از منزلها به جهت گرسنگى وضعف نشسته نمازگزارد; زيرا سه شب بود غذايى را كه به او مى دادند ميان اطفال تقسيم مى كرد; چون آن مردمان (سنگدل) در هر شبانه روز به ما يك قرص نان بيش تر نمى دادند.)
اين بود نمونه و گوشه اى از عبادتهاى بدنى و انجام نماز واجب و نافله زينب; و ضمناً بزرگترين خصلت نيكى كه در يك انسان وجود دارد ايثار و مقدم داشتن ديگران برخود است و از اين حديث مقام ايثار زينب (س)
نيز معلوم مى شود كه چگونه سه شبانه روز بر گرسنگى صبر مى كند و سهم غذاى خود را به اطفال خردسال و معصوم امام (ع) مى دهد!
از اين جنبه كه بگذريم خود همين مسافرت تاريخى و تحمل آن همه مرارتها و مصيبتهايى كه در طول تاريخ بشريت كم نظير و يا بى نظير است.
و قيام دربرابر طاغوتها و ستمگران زمان و رسوا ساختن و محكوم كردن آنها با آن سخنان نافذ و خطبه هاى آتشين كه اظهار هر جمله اش احتمال خطرهايى جانى براى خود او وديگران داشت.
و درك و رشد دادن به مردم نادان و يا بزدل و ترسويى كه يكسره خود را در برابر ياغيِ زمان باخته و يا با مشتى درهم و دينار سعادت ابدى و آخرت خود را به دنياى ناپايدار و لذت زودگذر جهان فانى فروخته بودند… وبيدار كردن مردم بى دركى كه گول تبليغات دستگاه ديكتاتورى بنى اميه را خورده و امام حسين (ع) را به عنوان اخلالگر لازم القتل مى دانستند… و رساندن پيام مقدس حجت زمان و سرور آزادگان حضرت اباعبداللّه الحسين (ع) كه جنايتكاران كوفه و شام خيال كردند آن نداى مقدس را در ميان شنهاى تفتيده نينوا خاموش كردند به دورترين نقاط جهان حتى به گوش يهوديان و مسيحيان و بيگانگانى كه در مجلس يزيد براى تماشا يا تبريك آمده و اجتماع كرده بودند… و خلاصه انجام يك سلسله رسالتهاى الهى و تاريخى كه پشت مردان جهان در حمل آن خم مى شد و از عهده شان خارج بود… هركدام از آنها عبادت بزرگى بود كه اين بانوى بزرگوار و تربيت شده مكتب على و زهرا اداى آنها را به عهده گرفت و غايت خضوع و تسليم خود را بدين وسيله به پيشگاه مقدس پروردگار خويش اظهار نمود.