بیشترلیست موضوعات زندگاني حضرت زينب (سلام الله عليها) عقيله بنى هاشم نامه امام حسين (ع ) به معاويه ترجمه نامه امام حسين (ع ) زينب (س ) در سرزمين كربـلا سخنرانى دختر على (ع ) در كوفه اسرا در مجلس ابن زياد راهى شدن كاروان به سوى مدينه سخن گفتن حضرت سجاد (ع ) براى مردم محل دفن حضرت زينب (س ) فرجام جنايتكاران قيام توّابين انتقام از جنايتكاران توضیحاتافزودن یادداشت جدید
نمانده بود تا كوفه را از لوث طرفداران بنى اميه پاك كنند. دخترش ((ام عامر)) نيز با رشادت بى نظيرى پدر نابيناى خويش را در حمله و نبرد، راهنمايى مى كرد. (50)سـرانـجـام عـبـداللّه عـفيف و جمعى از اطرافيانش ، پس از ابراز شهامت و شجاعت و دلاورى ، شـربـت شـهادت نوشيدند. اما طرفداران بنى اميه دريافتند كه شيعيان خاندان على عليه السّلام راه حسين عليه السّلام را ادامه خواهند داد و هيچيك از جنايتكاران ، نخواهند توانست از انتقام ، مصون باشند.عبيداللّه بن زياد بعد از اينكه با اعتراض عبداللّه عفيف رو به رو شد، بلافاصله دستور داد سر مطهر حضرت امام حسين عليه السّلام را بالاى نيزه كرده و جهت مرعوب كردن مردم ، در كـوچـه هاى كوفه بگردانند، ولى در همين قضيّه بود كه سر مطهر بالاى نى ، شروع بـه خـوانـدن قـرآن نـمود و جنايتكاران اموى را بيشتر از گذشته رسوا نمود. (51)اسـراى اهـل بيت ، همچنان در كوفه زندانى بودند تا اينكه يزيد در پاسخ گزارش ابن زيـاد نـسـبت به شهادت امام حسين عليه السّلام دستور داد اسرا را به شام روانه كنند، لذا ابـن زيـاد اسـراى اهـل بيت را همراه سپاهى به سركردگى شمر بن ذى الجوشن به سوى دمـشق فرستاد و آن جنايتكار ملعون نيز غل و زنجير بر گردن امام سجاد عليه السّلام نهاد و در نـهـايـت قساوت و سنگدلى ، اسرا را به ((دمشق )) مركز شام (سوريه ) برد، مسيرى را كـه كـاروان كـربـلا طـى كـرد تـا بـه دمـشـق رسـيـد، بـه قـرار ذيل بود.كـناره فرات ، تكريت ، موصل ، حلب ، معرة النعمان ، حماة ، حمص ، بعلبك ، دمشق ،البته منازل ديگرى هم مثل ((دير راهب عسقلان ))نيز همين مسير بوده است .در مـسـيـر حـركـت ، اغـلب اتـفـاق افـتـاد كـه مـردم ، سـرهـاى شـهـدا و اسـراى اهـل بـيـت را شـنـاختند و نسبت به جنايتكاران اموى با تنفر و خشونت رفتار كردند، حتى در پـاره اى از مـنـازل ، لشـگـريـان يـزيـد را اصـولاً بـه داخـل شـهـر راه نـدادنـد و بـا دشنام بر بنى اميه ، آنان را راندند و يا كار به زد و خورد كشيده شد.آنـچـه از هـمـه مـهـمتر است اينكه : اتفاقات عجيب و غريبى نيز رخ داد كه خارج از معيارهاى طـبيعى و ميزانهاى عادى است و راوى اين حوادث ، غالبا خودِ جنايتكاران بودند؛ نظير ظاهر شـدن دسـتى و نوشتن شعارى با خون بر ديوار و يا سخن گفتن سر مطهر امام حسين عليه السّلام و تلاوت قرآن آن جناب و جريانات ((دير راهب )).امـا قـبـل از ذكـر اتـفـاقـات ديـر راهـب ، بـهـتر است ابتدا شواهد آن را ذكر كرده و سپس به نقل آن قضيه بپردازيم .در مـوزه ((لور)) پـاريس پرده سياه قلمى موجود است كه بر كرباس ترسيم شده و به طـورى كـه قـرائن نـشـان مـى دهـد، بـيـش از هـزار و سـيـصـد سـال از تـرسـيـم آن مـى گذرد. و گفته مى شود يك راهب نصرانى (مسيحى ) آن را از سر مطهر امام حسين عليه السّلام بر تابلو كشيده است ، اين پرده را فرانسوى ها از آلمانى ها حدود سى هزار ليره خريدارى كرده اند.ضمنا گفته مى شود كه آلمانى ها قبلاً آن را از خاندان همان راهب خريده اند اتفاقا شواهد و قـرايـنى در سياه قلم مذكور موجود است كه انتساب آن را به امام حسين عليه السّلام تقويت مـى كـنـد، از جمله اثر سنگ ((ابوالحنوق )) بر پيشانى و تير ابن اشعث به گوشه چشم راست و زيادى گوشت حلقوم كه نشانه بريده شدن سر مطهر از قفاست . همچنين وجود عكس سرنيزه در زير گردن كه قسمتى از سرنيزه در گوشت گلوى آن جناب فرو رفته است . (ضـمـنـا بـايـد عـرض شـود كـه كپيه اى از آن پرده در اختيار اين جانب است كه به وسيله مرحوم ((آيتى )) به ايران آورده شده است ) (52)امـا قـضـيـه ديـر راهـب ، بـديـن قـرار اسـت كـه : سـپـاهـيـان يـزيـد در يـكـى از منازل ، نزديك دير راهبى فرود آمدند و سر امام حسين عليه السّلام را بر نيزه نصب كرده ، بـر ديـوار ديـر تـكـيـه دادنـد، در نـيـمـه شـب ، راهـب ، نـورى از محل سر مشاهده كرد كه روشنى مخصوصى از آن به چشم مى خورد.راهب از دير سر بيرون آورد و به سپاهيان گفت شما كيستيد؟ گفتند: سپاهيان يزيد.راهب پرسيد اين سر كيست ؟ گفتند: سر حسين بن على .