زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زندگانی حضرت زینب (سلام الله علیها) - نسخه متنی

مصطفی اولیایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

هرگز چنان صحنه و منظره اى به خويش نديد، نه قـبـل از خـبـر شـهـادت حـسـيـن عـليـه السـّلام و نـه بـعـد از آن . مـردم مـديـنـه كـم و بـيـش قـبـل از اين شنيده بودند كه حسين عليه السّلام يارانش ‍ در كربلا به شهادت رسيده اند، بـه طـورى كـه قـبلاً نيز اشاره شد، كارگزاران بنى اميه مردم را دقيقا در جريان وقايع قـرار نـداده بودند. و اگر حضرت سيدالشهداء عليه السّلام زن و فرزندان و كسان خود را در اين مسافرت سرنوشت ساز به همراه نمى برد، با محيط خوف و وحشت و اضطرابى كـه كارگزاران بنى اميه در سراسر عالم اسلام ايجاد كرده بودند، چه كسى مى توانست پيام خون شيهدان را به سرزمينهاى اسلامى برساند؟ حقايق چنان قلب مى شد كه حتى در مـهـد تـمـدن اسـلام ، ((مـكـه و مـديـنه )) نيز، جريان قيام نجاتبخش حسينى عليه السّلام را وارونـه جـلوه مـى دادنـد. و هـرآنـچـه پـيـامبر اسلام به خاطرش تلاش كرده بود، همه به يـكـبـاره نـابـود مى شد و قيام پرثمر امام حسين عليه السّلام در عصر عاشوراى محرم 61 براى هميشه از خاطره ها محو مى شد.

امـا كـاروان شـاهـدان صـحـنه پيكار و پيام آوران خون شهيدان ، مردم عراق و شام و حجاز و بـالا خـره سـراسر جهان اسلام را در جريان وقايع كربلا قرار دادند تا درسى زندگى ساز براى همه جهان و تمام نسلها در طول تاريخ باشد.

ديديم كه قبل از ورود بشير به مدينه ، گويى در سرزمين عراق و ماه محرم ، هيچ اتفاقى نـيـفـتاده است و هيچ حادثه اى رخ نداده و هيچ جنايتى به وقوع نپيوسته است ، ولى همينكه بشير وارد مدينه شد، همه چيز عوض گرديد؛ انقلابى عظيم بپا شد و مردم سراسيمه به سـوى بـازماندگان خاندان طهارت ، روى آوردند و به گريه و زارى پرداختند. و در اين هـنـگـام ، كـاروان بـايـد بـه رسـالت خـويش ‍ عمل مى كرد، لذا امام سجاد عليه السّلام به وظـيـفـه ارشـادى خود عمل كرده ، بادست خويش ، مردم را به سكوت امر فرمود تا خط مشى آينده تاريخ را مشخص كند. همه به احترام حضرتش ‍ سكوت اختيار كردند.

آنگاه حضرت شروع به سخنرانى كرد و گفت :

((اَلْحَمْدُ للّهِِ رَبِّ الْعالَمينَ، مالِكِ يَوْمِ الدّين ...؛ حـمـد خـداى را كـه پـروردگـار عـالمـيـن اسـت و مـالك روز جـزا و آفـريننده همه مخلوقات . خداوندى كه از ادراك خردها دور است و (خود او بر همه چيز) نزديك است . و رازهاى نهان را شاهد.

سـپـاس مـى گـذاريـم او را بـر گـرفـتـاريـهـا و سـخـتـيـهاى روزگار و داغهاى دردناك و گزندهاى غم انگيز و مصايب بزرگ و سنگين و اندوه آور و بليّات دشوار.

اى مردم ! خداى را سپاس و شكر كه ما را به وسيله مصيبتهاى بزرگ مورد آزمايش قرار داد! و شـكـاف بـزرگـى كـه در اسـلام ايـجـاد شـد و آن كشته شدن ابى عبداللّه الحسين عليه السـّلام و عترت اوست و اسيرى زنان و دختران خاندان آن جناب و اينكه سر مقدس او را بر فـراز نـيـزه هـا شهر به شهر و ديار به ديار گردانيدند. اين فاجعه اى است كه مانندى ندارد.

اى مـردم ! كـدامـيـك از مـردان شـمـا بـعـد از شهادت حسين عليه السّلام شادمان خواهد بود؟ و كـدامـيـن دل اسـت كـه بـه خـاطـر او غـمـگـين نشود؟ و يا كدامين ديده است كه از ريختن اشك ، خوددارى كند؟ در صورتى كه آسمانها بر شهادت پدرم حسين عليه السّلام گريه كردند و دريـاهـا نـيـز بـا امواج خويش بر او گريستند و اركان آسمان و زمين ، فريادشان بلند شـد. و شـاخـه هـاى درخـتـان و مـاهـيـان دريـاهـا و مـلائكـه مـقـرب و تـمـامـى اهل آسمانها از اين مصيبت ، به خروش آمدند و عزادارى نمودند.

اى مـردم مـديـنـه ! كـدامـيـن قـلب ، و كـدام دل اسـت كـه از قـتـل حـسـيـن عـليه السّلام تاءثر نشود؟ و كدام گوش شنواست كه طاقت شنيدن اين شكاف بزرگى را كه در اسلام ايجاد شده ، داشته باشد؟ اى مردم ! ما را پراكنده كردند و شهر به شهر گردانيدند و از شهر و ديارمان دور كردند ... آنان بى هيچ جرم و گناهى و يا ارتكاب به كارى ناپسند و تغيير در دين اسلام ، اين همه ظلم را نسبت به ما روا داشتند؛ ظلمى كه بر ما رفت ، از گذشتگان خود هم (داستانهايى شـبـيـه آن ) نـشـنـيـده ايـم . به خدا سوگند! اگر پيامبر به جاى اينكه سفارش ما را به ايـشـان كـرد، آنـان را به كشتار ما فرمان مى داد، بيش از آنچه (از ظلم و بيداد) در مورد ما روا داشـتند، نمى توانستند كارى انجام دهند. (زيرا آنان هرچه از دستشان برآمد، از جور و سـتـم نـسـبـت بـه مـا كـوتـاهـى نـكـردنـد) اِنّ ا للّهِِ وَاِنّ ا اِلَيـْهِ ر

/ 49