تبيين مفهوم فرهنگ سياسي شيعه - نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نقش فرهنگ سیاسی شیعه در انقلاب اسلامی - نسخه متنی

مهدي ابوطالبي

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تبيين مفهوم فرهنگ سياسي شيعه

واژه فرهنگ در فارسي معادل كلمه «culture» در انگليسي، و كلمه «الثقافه» در عربي است. از نظر لغوي، به معناي دانش و ادب، عقل و خرد، تعليم و تربيت، و كتاب لغات است.[7] از نظر اصطلاح جامعه شناسي، مجموع رفتارهاي اكتسابي و ويژگي اعتقادي اعضاي يك جامعه معين را فرهنگ مي گويند.[8]

واژه فرهنگ سياسي، كه معادل عبارت «Political culture» در انگليسي و «الثقافه السياسيه» در عربي است، پس از جنگ جهاني دوم در ادبيات توسعه سياسي مطرح شده است. اين واژه را نخستين بار گابريل آلموند در علم سياست به كار برد. تعبير فرهنگ سياسي را همچنين مي توان در نوشته‌هاي جامعه شناختي و مردم شناختي كساني مانند ساموئل بوراندر، آدام اولام، روت بنديكت، مارگارت ميد، آبرام كاردينر، رالف لينتون و... كه در زمينه فرهنگ و شخصيت كار كرده اند دنبال كرد.[9] براي فرهنگ سياسي تعاريف مختلفي آمده كه به بعضي از آن‌ها اشاره مي كنيم:

از نظر آلموند هر فرهنگ سياسي توزيع خاصي از ايستارها، ارزش ها، احساسات، اطلاعات و مهارت‌هاي سياسي است.[10] در تعريف ديگري در مورد فرهنگ سياسي گفته اند: «جنبه‌هاي خاصي از فرهنگ عمومي جامعه كه به زندگي سياسي نظر دارد و به مسائلي چون "چگونه حكومت كردن" و "چگونگي حكومت" مي پردازد، فرهنگ سياسي مي نامند.»[11]

سيدني وربا در تعريف فرهنگ سياسي مي گويد:

«فرهنگ سياسي عبارت است از نظام باورهاي تجربه پذير، نهادها و ارزش هايي كه پايه و مبناي كنش سياسي است.»[12]

هرچند تعاريف مختلفي در مورد فرهنگ سياسي وجود دارد، اما مي توان اشتراكاتي را در تمام اين تعريف‌ها پيدا كرد. با توجه به تعاريف فوق، فرهنگ سياسي را مي توان اين گونه تعريف كرد: مجموعه اي از نظام اعتقادي، ارزش‌ها و نمادهاي موجود در يك جامعه است كه به رفتارهاي سياسي در برابر نظام سياسي جهت مي دهد.

با توجه به تعريف فرهنگ سياسي، فرهنگ سياسي شيعه عبارت است از: «مجموعه اي پيوسته از نظام اعتقادي، ارزش‌ها و نمادهاي مذهب تشيع كه از منابع شيعي به دست مي آيد و مبناي كنش و واكنش‌هاي شيعيان در برابر نظام‌هاي سياسي و حكومت‌ها بوده است.»

در اين بخش هريك از اين موارد را به تفصيل مورد بررسي قرار خواهيم داد.

الف. نظام اعتقادي

نظام اعتقادي شيعه عبارت است از اصول و فروع دين اسلام بر اساس مذهب تشيع. اين نظام اعتقادي، يكي از اركان مهم فرهنگ سياسي شيعه است كه عناصر آن شديداً به هم پيوسته و داراي انسجام دروني شديد هستند. از جمله عناصر مهم اين نظام اعتقادي، كه در رفتار سياسي شيعيان تأثير مستقيم داشته اند، عبارتند از:

امامت

شيعيان معتقدند كه به همان دليل كه ارسال پيامبران ضرورت دارد، وجود امامان معصوم(عليهم السلام) نيز با توجه به خاتميت پيامبر اسلام(صلي الله عليه وآله) ضروري و لازم است. در بحث امامت، شيعه اعتقاد دارد كه آخرين امام معصوم يعني امام زمان (عج) زنده بوده و در غيبت به سر مي برد و روزي از پس پرده غيبت ظهور خواهد كرد و شيعيان موظفند زمينه ظهور آن امام(عليه السلام) را فراهم نمايند. در دوران غيبت، فقها به عنوان نوّاب عام امام زمان (عج) مرجع امور مذهبي و ديني مردم هستند كه از طريق اجتهاد، احكام شرعي و امور مربوط را بر اساس مذهب تشيع استخراج نموده، و مردم نيز از آنان تقليد مي نمايند. در مسئله حكومت نيز يكي از اين فقها، به عنوان ولي فقيه مسائل مربوط به حكومت و اداره جامعه را بر عهده دارد. از جمله مفاهيمي كه از اصل امامت به دست مي آيد و در رفتار سياسي شيعيان مؤثر است، مفهوم غيبت، انتظار، اجتهاد و ولايت فقيه است.

معاد

يكي از اصول اعتقادي شيعيان ـ كه تأثير بسزايي در فرايند شكل گيري رفتارهاي سياسي شيعيان داشته ـ اعتقاد به وجود جهاني ديگر، ماوراي اين دنياي مادي است; جهاني كه انسان پس از مرگ به آن منتقل مي شود. بر اساس اعتقادات شيعه، در جهان پس از مر گ، زندگي انسان ابدي و دايمي خواهد بود و فنا در آن عالم راه ندارد.


[1] . عماد بِزي، «امام خميني (ره) در پژوهش هاي غربي»، ترجمه مهدي اسدي، مجله حضور، ش 18، ص 175.

[2] . مايكل كيمل، پيامبران نوين و مثل هاي كهن: افسون ها و تقاليد، به نقل از عماد بِزي، پيشين، ص 177.

[3] . بابي سعيد، هراس بنيادين، ص 104.

[4] . عماد بِزي، پيشين.

[5] . ميشل فوكو، ايران روح يك جهان بي روح، ترجمه افشين جهانديده و نيكو سرخوش، تهران، نشر ني، 1379، ص 55.

[6] . ويليام بيمان، نشريه Zavatra چاپ مسكو، كيهان هوايي، 25/8/73، به نقل از: ميراحمد رضا حاجتي، عصر امام خميني، قم، بوستان كتاب، 1379، ص 28.

[7] . علي اكبر دهخدا، فرهنگ لغات، تهران، انتشارات دانشگاه تهران، 1336، ج 37، ص 227 و 228.

[8] . بروس كوئن، مباني جامعه شناسي، ترجمه غلامعباس توسلي و رضا فاضل، تهران، سمت، 1370، ص 59.

[9] . Behnam, M. Reza; Cultural Foundations of Iranian Politics, p. 5. به نقل از: يداللّه هنري لطيف پور، فرهنگ سياسي شيعه و انقلاب اسلامي، ص 24.

[10] . همان، ص 25.

[11] . عبدالرحمن عالم، «فهم فرهنگ سياسي»، فصلنامه سياست خارجي، سال نهم، ش 4، ص 151.

[12] . عبدالعلي قوام، سياست هاي مقايسه اي، تهران، سمت، 1373، ص 73.

/ 14