دیدگاههایش درباره «خدای محمد» و «قرآن» و «اسلام»:
3- علاوه بر آنکه مولف در همان کتاب فارسی «نقد قرآن»اش، «خدای محمد» را نیز غلط، معرفی کرده است خدایی که قرآن او را «غیر قابل رؤیت» و «محیط بر همه چیز» و «همه چیزدان»، دانسته است – سوره نساء آیه 26 {و کان الله علی کل شیئ محیطاً} سوره ق – آیه 16 - {نحن اقرب الیه من قبل الورید} سوره اعراف – آیه 143– {قال لن ترانی}
اما مولف کتاب «نقد قرآن» بر خلاف گفتار صریح «قرآن»، درباره «محیط بودن خداوند بر همه چیز» و «عالم بودن خداوند، نسبت به همه چیز»، برعکس، «خداوند مورد نظر قرآن» را خدایی «محاط» و «محدود» و «محتاج مکان» و «دارای دست و پا» و «جاهل به شناخت بی واسطه مخلوقاتاش»، معرفی میکند و آنرا به «خدای محمد و قرآن»، نسبت میدهد و حتی «خدای قرآن» را «ستمگر»، معرفی میکند یعنی میگوید قرآن خداوند را ستمگر هم میداند او میخواهد با این دروغهایش در اول «کتاب نقد قرآناش»، خواننده را نسبت به «قرآن» و «خدای قرآن»، بدبین کند. اینک عین عبارت مولف «کتاب نقد قرآن»:
(- کتاب نقد قرآن ص 258 - درباره «خدای محمد» مینویسد:)
«خدایی که محمد در قرآن، معرفی کرده»