خداوند است و ما هیچ اختیاری در کارهایمان از خودمان نداریم گفتاری خطاء و غلط و خلاف واقع است زیرا بالبداهة ما میدانیم که در کارهایمان، فاعل مختاریم اگر کار خوبی بکنیم مستحق مزد و تشویق هستیم و اگر کار بدی بکنیم و به کسی ضرر برسانیم و ظلم کنیم، مستحق مجازات هستیم.
همچنانکه اعتقاد به «تفویض مطلق» هم غلط و خطاء و خلاف واقع است زیرا ما هم در کارهایمان کم و بیش تحت تاثیر دیگران و شرائط محیطی و مقدرات الهی هستیم به اینکه اگر خداوند صلاح ندارد ما باشیم مرگ ما را میرساند زیرا وجود ما و قدرت ما، همه از خدا است و میتواند هر کدام آنها را هر وقت بخواهد بگیرد لکن خداوند هیچ کاری را بدون مصلحت نمیکند چه آن مصلحتای برای منافع شخص فاعل باشد و یا مصلحتی برای دیگران و جامعه همچنانکه اگر خداوند بخواهد کاری ما، انجام دهیم که بدون دادن آگاهی بما، ممکن نیست آن آگاهی را بما میدهد چنانچه انبیاء هدایتشان را با وحی از طرف خدا انجام میدادند و نیز مادر موسی اینکه فرزندش را در جعبهای گذارد و در رود نیل انداخت تا به دست سربازان فرعون نرسد و آنها فرزندش را نکشند به الهام الهی بود.
امام صادق درباره جبر و اختیار میفرماید هیچکدام مطلق نیستند و واقعیت چیزی میان این دو است.