نویسنده «کتاب نقد قرآن»، باز اشکال میکند که در بعضی از آیات مشرق و مغرب به صیغه مفرد، آمده و در بعضی از آیات، به صیغه جمع آمده - رب المشارق و المغارب، در حالیکه این اشکال هم وارد نیست زیرا گاهی خداوند، مشرق و مغرب را نسبت به ما انسانها و مثلاً میان نمرود و ابراهیم، حکایت میکند که باید به صیغه مفرد باشد و گاهی از مشرقها و مغربها در همه عالم، حکایت میکند که وجود مشرق و مغرب، منحصر به خورشید ما انسانها نیست بلکه خورشیدها در میان کهکشانها و افلاک، زیاد است و نیز منظومه کراتی که اطراف این خورشیدها میگردند نیز زیاد است و هر کدام از این کرات برای خود مشرق و مغرب خاصی دارد که مجموعه آنها میشود «مشرقها» و «مغربها»، به صیغه جمع.
و گاهی هم از «مشرق و مغرب در تابستان» و «زمستان» حکایت میکند که محل مغرب و مشرق در «تابستان» با «زمستان»، فرق میکند و میتوان آنرا به صبغه تثنیه گفت مشرقین و مغربین.
- در کتاب نقد قرآن در همان فصل دوم ص 92 -
«در قرآن شش مورد، مشرق و مغرب، دو مورد، مشرقین و مغربین و سه مورد، مشارق و مغارب، آمده است که همه غلطند.»
نقد ما: در حالیکه «این غلط نامیدن نویسنده نقد قرآن»، غلط