اینجاها، «سینه» بمعنی نگهداری «دل گوشتی صنوبری» نیست که «گوشتی مادی» است همچنانکه «ذهن و قلب» در اینجا بمعنی اتمهای مخ هم نیست که «اتمهای مخ، تابع صرف قوانین فیزیکاند و نه محبت و بغض و اراده و اختیاری از خود دارند و نه مرکز واحدی در مخ دارند» که مرکز همه حرکات ارادی و فهم و اختیار باشد و قسمتهای مختلف و مجزای مخ همچون سمک و عینکاند برای کسانیکه اگر سمعک و عینکشان را بگیری هیچ نمیشنوند و هیچ نمیبینند یعنی مخ اتمی، ابزاری همچون سمعک و عینک در خدمت روان و فاعل اندیشهاند.) آنچه باعث گمراهی و سردرگمی و اشکالات مولف نقد قرآن به قرآن شده همان دیدگاههای پوزیتیویستی و مادیگرایانه ایشان است که همه پوزیتیویستها و مادیگرایان را امروزه در مسئله «فلسفه اخلاق» و «فلسفه حقوق» و «دوگانگی ذهن و عین»، به حیرت و بنبست و سردرگمی، انداخته است.