احكام مسافر
س 383 - بـراى صـدق مـسـافـر, بـايـد دقـيـقـا چـنـد كـيـلـومـتر از محل اقامت دور شد؟آيا اگـركـيـلـومـتـرشـمـار وسـيـلـه نـقليه , مقدار مسافت را نشان دهد, براى شكسته شدن نماز كفايت مى كند يا خير؟
ج - اطمينان به طى مسافت , لازم است , و با شك در اين كه مقدارى كه قصدپيمودن آن را دارد, مـسـافـت اسـت يا خير, نبايد نماز را شكسته بخواند (البته بعد از تحقيق و باقى ماندن در شك در مـقـدار مـسـافـت كـه در رسـالـه تـوضيح المسائل اينجانب مساءله 1264 و 1265 بيان گرديده است ).27/10/74
س 384 - اگر كسى كه يقين دارد سفر او هشت فرسخ است , نماز را شكسته بخواند, وبعدا بفهمد كه مسافت , هشت فرسخ نبوده , چگونه بايد نماز را به جا آورد؟
ج - در فرض سؤال , نماز را بايد چهار ركعت بخواند, و اگر وقت , گذشته باشد,بايد قضاى آن را به جا آورد .17/12/75
س 385 - فـاصـلـه وطـن شخص تا اول شهرى كه قصد رفتن به آن را دارد, به اندازه سفرشرعى (5/22 كـيلومتر) نيست , اما وى قصد رفتن به محل خاصى در داخل همان شهر رادارد كه مسافت آن نقطه تا وطن , بيش از سفر شرعى است , وظيفه اش نسبت به نماز وروزه چيست ؟
اگـر قـصد رفتن به شهر فوق را داشته باشد, اما مكان خاصى مورد نظرش نباشد, و در عين حال , بيش از سفر شرعى را در داخل شهر طى كند, آيا حكمش نسبت به مساءله فوق ,متفاوت است ؟
ج - در فرض سؤال , مسافت طى شده , مسافت شرعى و نماز, قصر مى شود,اما در فرض دوم سؤال , نماز, تمام است .6/1/76 س 386 - بـراى كـسـى كـه از شـهرى به شهرى ديگر مسافرت مى كند, ابتداى سفر ازكجاست ؟
همچنين انتهاى سفر كه در صورت صدق مسافت شرعى , نماز, شكسته مى شود, كجاست ؟
ج - ابتداى مسافت , بيرون شهر (يعنى جايى كه خارج شهر محسوب مى شود)است , و آخر مسافت , جاى معين شهر است , اگر مقصد همان جا باشد, مثلا اگردر بيمارستان شهر كار داشته باشد, آخر مـسـافـت , هـمان بيمارستان است , و اگرمى خواهد به شهرى (مثلا به قم يا مشهد براى زيارت و سياحت ) برود, آخرمسافت , اول شهر مقصد است .13/2/75
كسى كه محل كارش غير از وطن است
س 387 - با عنايت به اينكه محل تولد و زندگى قبلى خود را هنوز هم وطن خودمى دانم , تكليف نمازم در سفر بين وطن اصلى و محل سكونت فعلى , چيست ؟ج - اگـر مـسافت بين وطن اصلى و محل سكونت (وطن اتخاذ شده ) كمتر ازهشت فرسخ باشد, نماز در بين راه تمام و اگر بيش از هشت فرسخ باشد, نمازدر بين راه شكسته است .2/8/75
س 388 - نـماز و روزه كسى كه در غير وطن خود سكونت دارد, و از محل سكونت تامحل كارش كـمـتـر از مـسـافت شرعى تردد مى نمايد, و نمى داند كه آيا طول ده روز, ازمسافت شرعى خارج مى گردد يا نه , با توجه به اينكه اختيارش در دست اداره مربوطه است , چه حكمى دارد؟
ج - نـمـاز كـسـى كـه بـين محل سكونت و محل كارش در مسافتى كمتر از مسافت شرعى تردد مى كند, تمام , لكن سفر به ميزان مسافت شرعى قصراست .12/11/72
س 389 - نماز و روزه كسى كه مدتى در غير وطن خود ساكن شده , هر روز مسافتى كمتر از 5/22 كيلومتر را طى مى كند, چگونه است ؟
نماز و روزه اش , اگر فاصله دو محل ازمسافت شرعى بيشتر باشد, چگونه است ؟
ج - در هر صورت , نماز و روزه او تمام است , چون اگر مسافت كمتر از مسافت شرعى باشد, مسافر نيست , و احكام مسافر بر او بار نمى شود, و محل سكونت براى او در حكم وطن است , و اگر بيش از مسافت شرعى باشد, در حكم كثيرالسفر است , و نماز و روزه او تمام است .3/6/75
وطن و اعراض از آن
س 390 - اينجانب هم به دليل تحصيل و هم به خاطر علاقه و ساير جهات , شهرمقدس قم را براى اقـامـت و بـه عنوان وطن دوم خود اختيار كرده ام , و قصد دارم اگر خدابخواهد, بقيه عمر را در غالب ايام سال , در اين شهر سپرى كنم , با اين مقدمه , اولا: آيااين گونه قصد توطن , محقق مى شود يـا خـيـر؟ ثانيا: با فرض تحقق قصد اقامه , چه مدت براى اطلاق وطنيت كافى است ؟آيا ستة اشهر متواليا يا صدق عرفى ؟ آيا در آن توالى هم شرط است ؟
آيا مسافرتهاى يك روزه يا چند روزه موجب انكسار توالى مى گردد؟
ج - اگر شما به عنوان وطن بناى ماندن در قم را داريد, همين مقدار كافى است و شش ماه ماندن يا توالى در صدق عرفى , شرط نيست .12/1/72
س 391 - آيـا طلابى كه در قم به قصد مدت غير معين مى مانند, اگر هفته اى يك مرتبه مسافرت كنند, قصد اقامه آنها بهم مى خورد, يا آنكه اين اشخاص چون قصدماندن در قم در طى مدتى غير معين نموده اند, اين شهر وطن آنها محسوب مى شود ونماز آنها تمام است ؟
ج - قـم و هر جايى كه انسان بنا دارد براى مدتى در آن بماند, در حكم وطن است و همه آثار وطن بـر او بـار مـى شـود, بنابر اين , روحانيون حوزه علميه ,دانشجويان , كارمندان و غير آنها هرگاه بنا بـاشـد مـدتـى در مكانى براى تحصيل يا ماءموريت بمانند, براى تمام خواندن نماز و گرفتن روزه نيازى به قصد اقامه ندارند, زيرا مسافرت مضر به آن نيست .22/10/74
س 392 - عـنوان شده كه هر گاه كسى در محلى قصد اقامت كند و آن محل , وطن او شود,اگر به مسافرت برود, و به محل برگردد, نماز او درست خواهد بود, آيا اين مطلب , منوط به مالك خانه بودن در آن محل است يا خير؟
ج - مطلب فوق , منوط به قصد زندگى دائم درآن محل است , حال مالك باشديا مستاءجر.2/3/68
س 393 - چـنانچه فردى دو وطن داشته باشد (يكى محل تولد و ديگرى محل زندگى ), اما بنابر لـحاظ مصلحت شغلى , در شهرى ديگر, چندين سال زندگى كند, ووضعيت كارى او به گونه اى بـاشـد كـه نـتـوانـد قصد ده روز كند, و برايش هم مشخص نباشدكه در چه زمانى به وطن خود بازمى گردد, تكليف نماز و روزه او چيست ؟
ج - در هر سه جا, نمازش تمام است , چون وطن در دو محل قرار گرفته است , ومحل اشتغال هم در حـكـم وطـن اسـت , و هـمين مطلب در رساله توضيح المسائل , بخش نماز مسافر آمده است .19/11/73
س 394 - فـردى نـظـامـى هـسـتم كه در تهران متولد شده ام , ولكن الان در اطراف كرج ,جهت سكونت , منزل سازمانى به ما داده اند.1 - آيـا بـنـده مـى توانم كرج را وطن دوم خودم حساب كنم ؟
2 - آيا خانواده ام نيز مى تواندكرج را وطن دوم خود قرار دهد؟
3 - فاصله بين محل كار و محل سكونت جديد, حدود 30كيلومتر است , نـمـاز و روزه ام چه حكمى دارد (همينطور اگر به تهران , براى انجام كارى ,مسافرت نمايم )؟
4 - نـمـاز و روزه در مـاءمـوريتهايى كه از طرف اداره به بنده واگذار مى شود(مثل رفتن به مشهد و تبريز) چگونه است ؟
ج - جـايـى كه انسان بناست مدتى در آن بماند (مثل قم و نجف براى محصلين حوزه هاى علميه , دانـشـگـاهـها براى دانشجويان و محل كار براى كارمندان ماءمورموقت ), در حكم وطن است , لذا خـانـه سازمانى اطراف كرج در مفروض سؤال براى شما در حكم وطن , و نماز و روزه شما در آنجا مـثـل نـمـاز و روزه در وطـن اصـلـى است , و نيازى به قصد اقامه ندارد, اما هنگام تردد شما بين مـحـل سـكـونت جديدو بين محل كار و بين محل سكونت جديد و تهران و مسافرتهاى ديگر, شما چـون دائم السفر مى باشيد, نماز نيز تمام است , و روزه هم بايد بگيريد, به حكم دائم السفر,ناگفته نماند كه اتخاذ وطن تابع شرايط زندگى و تصميم و قصد درآنجاست .5/11/74
س 395 - زنـى اهـل شـهرى , وهمسر او اهل شهرى ديگر, و محل زندگى آنها, شهرسومى است , حـكـم نـمـاز و روزه اين زن در شهر و وطن همسرش , چگونه است ؟
آيا رفتن اين زن به تبعيت از همسر, اعراض از وطن خودش , محسوب مى شود يا خير؟
ج - چـون بر حسب جريان عادى , بناست با همسرش و در محل زندگى او,زندگى كند, لذا اگر نسبت به محل زندگى شوهر قصد توطن كند, وطن اومحسوب مى شود, و اگر قصد توطن نكند, و بـناست بعد از مدتى و يا درآينده اى نامعلوم , به جاى ديگر بروند, چنين محلى , كه مدتى بنادارد در آنجازندگى كند براى آنها در حكم وطن است , اما محل زندگى قبلى , كه برحسب طبع براى زندگى به آنجا برنمى گردد, هرچند علاقه و حب برگشتن باشد ازوطنيت خارج است و دوستى بـه مـراجـعت غيراز برنامه ريزى براى مراجعه است اما در وطن اصلى همسرتان نماز شما شكسته است .2/7/78
س 396 - شـخـصـى از زادگـاهـش اعـراض مـى كند, و پس از دو ماه منصرف مى شود, و باخود مـى گويد: اگر اعراض نمى كردم بهتر بود (با توجه به اينكه قصد بازگشت به زادگاه , وسكونت در آنجا را نداشته است ), آيا اعراض او محقق مى شود يا خير؟
ج - آرى , اعراض , محقق مى شود, و علاقه به محل غير از قصد توطن است .س 397 - ايـنجانب از زادگاه خويش (دهق ) به شاهين شهر عزيمت كرده , آنجا را فعلاوطن خود قـرار داده ام , و در آينده نيز قصد مراجعت به وطن اصلى خويش را ندارم (مگراينكه شرايط زمان , بـاعـث مـراجعت به وطن اصلى شود), حال تكليف نماز و روزه من چيست ؟
با توجه به اينكه اكثرا جـهـت كـار ادارى و غـيره , به اصفهان كه در 31 كيلومترى شاهين شهر قرار دارد, تردد مى كنم , وضعيت نماز و روزه اينجانب در اصفهان چگونه است ؟
ج - چون شما براى هميشه قصد ماندن در شاهين شهر را داريد, شاهين شهروطن شماست , و اگر اطـمـيـنان به عدم مراجعت به زادگاه را داريد, از وطنيت خارج است , و در آنجا, مثل ساير جاها, مـسافريد, اما اصفهان چون نه وطن اصلى است , و نه وطن جديد, در آنجا مسافريد, مگر آنكه كثير السفر باشيد(يعنى ده روز در يك جا نمانيد, و به اندازه مسافت شرعى , مسافرت كنيد), كه در اين صورت , نماز و روزه شما به هر كجا كه برويد, تمام و صحيح است .س 398 - ايـنـجـانب از اهالى هويزه بودم , و براثر جنگ به شهر بهبهان هجرت كردم , وبا خانواده تـصميم گرفتم كه در آنجا براى هميشه , ساكن شوم , و خانه هم ساختم , و اينكه اهل آنجا هستم , در بـيـن مـردم آنجا شايع شده , ولى اينك بعد از ده سال كه شرايط ديگرى به وجود آمده است , به هـويزه برگشته ام , آيا بهبهان وطن دوم ما محسوب مى شود يا نه ؟
تكليف ما نسبت به نماز و روزه در آنجا چگونه است ؟
ج - الان , هويزه , وطن محسوب مى شود, چون بناى اقامت دائم را در آن داريد, اما بهبهان , اگر بنا داريـد هـر سـال چند ماهى در آنجا به عنوان سكونت ووطن بمانيد, وطن شما است , و الا در آنجا مسافريد.6/9/70
قصد اقامت
س 399 - كـسـى كـه جـهت ماموريتى 20 روزه , به شهر ديگرى مى رود, و مى داند كه ماءموريتش تمديد مى گردد (يك ماه ديگر تمديد مى گردد, جمعا 50 روز), اگر از ابتدانمازهاى خود را تمام بـخـواند و پس از مدت تمديد (50 روز) نداند كه در آن شهر, ماندنى است يا رفتنى تكليف نمازش چيست ؟ج - مـعـيـار در تـمـام بـودن نماز, اطمينان به ماندن ده روز به بالا است , و همين قدر كه انسان مطمئن به ماندن در آن مدت باشد, نمازش , تمام است .6/1/76
س 400 - شـخـصـى قـصـد اقـامه پنج روز در محلى داشته , ولى هنگام ورود به آن محل به كلى فراموش كرده و جدا قصد ده روز نموده است , آيا قصد اقامه اش محقق مى شود؟
ج - آرى , اينچنين قصد اقامه , چون محقق شده , معتبر است .س 401 - آيا قصد رفتن به اطراف , در مسيرى مادون مسافت (كمتر از چهار فرسخ ),مضر به قصد اقامه ده روز است يا خير؟
ج - مضر نيست , و تحقق قصد اقامه , به قصد ماندن و محل توقف قرار دادن يك محل و يا يك شهر است .آرى , بنابر احتياط واجب , ماندن شبها در غيرمحل اقامه , مضر به قصد اقامه است , ولى رفت و آمـد بـه مـادون مـسـافـت , به هرنحوى كه باشد, موجب شكسته شدن نماز نمى شود, بنابر اين , كـسـانـى كه بنااست در ماه رمضان در جايى بمانند كه براى تبليغ و يا كار ديگر به اطراف هم بايد بروند, به شرط آنكه بعد آنجا كمتر از مسافت باشد, نمازشان , تمام وروزه شان صحيح است .س 402 - آيـا خـارج شـدن از حـد تـرخص , مضر به قصد اقامه است يا خير؟
يعنى اگر كسى مثلا مـى خـواهـد در قـم ده روز بـماند, و مى داند كه روزها براى چندين مرتبه به جمكران مى رود (يا مقدارى از شب ها, اما خوابگاه و محل اقامتش قم است ), آيا قصد اقامه اش صحيح است يا خير؟
ج - خروج در مسيرى مادون مسافت شرعيه (كمتر از چهار فرسخ ), مضر به اقامه نيست , لكن اگر قصد دارد ولو يك شب را در خارج از محل قصد اقامت بماند, قصد اقامه اش محقق نمى شود.
كثير السفر
س 403 - كثير السفر به چه كسى گفته مى شود؟ همچنين اگر كثير السفر ده روز درجايى يا در وطن خود بماند, نمازش چگونه است ؟ج - كـثير السفر كسى است كه زياد مسافرت مى كند به گونه اى كه در يك محل ده روز يا بيشتر نمى ماند, چنين كسى اگر ده روز در جايى بماند, سفر اول نمازاو شكسته , و سفر دوم , تمام است .15/4/73
س 404 - لطفا كثيرالسفر را شرح دهيد, آيا معيار كثرت , سفر در رابطه با شغل است , يااينكه شغل , مطرح نيست و فقط كثرت سفر, كافى است ؟
ج - معيار, همان كثرت سفر است , چه در رابطه با شغل باشد, يا غيرشغل .12/11/74
س 405 - سربازانى كه نمى توانند قصد ده روزه كنند (چون قبل از 10 روز يك بارمسافت شرعى را مى روند, و به پادگان محل اقامت خود بر مى گردند), در صورتى كه مى دانند 3 ماه بيشتر در اين پـادگـان مستقر نيستند, در مورد نماز و روزه تكليفشان چيست ؟
حداقل چند ماه مسافرت براى صدق كثرت سفر, كافى است ؟
ج - در صـورتـى كه مرتبا قبل از ده روز يك سفر چهار فرسخى بروند, و ده روزدر يك جا نمانند, كثير السفرند, و نماز و روزه آنان تمام و صحيح است , هرچند مدت اقامت در محل و مسافرت سه ماه باشد, و تقريبا سه ماه (با فرض آنكه سفرهاى متعدد دارند) براى صدق كثرت سفر كافى است .س 406 - شـخـصـى كـه كارش رانندگى در بيش از مسافت شرعيه است , اگر براى تهيه وسايل ماشين خود, به مسافت شرعى , مسافرت كند, در فروض زير نمازش قصر است ياتمام ؟
الف - اگر از خـانـه خود حركت كند, و با وسيله خودش , جهت تهيه وسايل ماشين , به سفر برود .ب - اگر از خـانه و شهر خودش , نه با وسيله خودش بلكه با اتوبوس مسافربرى ,حركت كند .ج - اگر از جايى كه ماشينش خراب شده , با وسيله ديگرى غير از ماشين خودش برود .د - براى مساءله سند و جواز ماشين و دفترچه گواهى رانندگى , به شهرديگرى برود, چه با وسيله خودش , چه با وسيله ديگر.ج - در تـمـام فـروض مساءله , كسى كه بناست مدتها قبل از ده روز, يك بار به سفر چهار فرسخى برود, نماز و روزه اش تمام و صحيح است , چه در رابطه باشغل و غير شغل (مثل زيارت , سياحت و ديد و بازديد) مسافرت كند, و چه غير آن , چون معيار در تمام شدن نماز, كثرت سفر است , نه شغل بودن سفر ونه شغل در سفر.13/2/75
س 407 - شـخـصـى كـه كـارش در سـفـر اسـت , اگـر 15 روز بـه مـسـافرت شغلى نرود, و در حال مسافرت , به خانه دوستان سر بزند, آيا بعد از سپرى شدن 15 روز و شروع مسافرت شغلى ,نماز را تمام بخواند يا شكسته ؟
ج - اگـر ده روز در يـك جـا نـمـانـد, نـماز او تمام است , چون حكم كثيرالسفر بر اوبار مى شود.18/2/75
س 408 - شـخـصـى كه قبلا راننده بيابان بوده , و اكنون از اين شغل اعراض نموده , و به كسب در وطـن مـشـغول است , اگر بخواهد بعضى مواقع در بيابان براى ديگران رانندگى كند, و مزد هم بـگـيـرد (مثلا از تهران به فاصله 3 روز يا 5 روز, دو سرويس يا 3 سرويس مسافرت به خارج از حد ترخص كند), تكليفش در مورد احكام نماز و روزه چيست ؟
ج - اگـر مـسـافـرت او, نـادر اسـت , و بـيـن آنها, بيش از ده روز فاصله مى شود, وغالبا در وطن رانندگى مى كند, در سفر نمازش , شكسته است .11/7/69
س 409 - حـكـم نـمـاز و روزه طلابى كه در هر هفته , سه شبانه روز در محدوده چهل كيلومترى برنامه تبليغى دارند, چيست ؟
ج - اگـر مـسـافـرت آنـها معمولا قبل از ده روز است , چه در رابطه با شغل يا غيرآن , كثير السفر محسوب مى شوند.24/12/74
س 410 - در هر سال جمع كثيرى از دانشجويان غير مشهدى وارد دانشگاه مشهدمى شوند, برخى از آنـهـا از شهرهاى ديگر استان خراسانند كه معمولا هر هفته به وطن خودبرمى گردند, و فاصله مـحل تحصيل تا وطن آنها هم بيش از مسافت شرعى است , و دردوران تحصيل اين رفت و آمد هر هـفـتـه ادامه دارد (مثلا از شنبه تا چهارشنبه را در مشهدهستند, و دو روز ديگر را به وطن خود برمى گردند), تكليف و وظيفه شرعى اين گروه ازدانشجويان , در ارتباط با نماز و روزه , چيست ؟
به نظر حضرت عالى , آيا وظيفه كسى كه شغل او سفر است , با كسى كه شغل او در سفر است , فرق مى كند؟
ج - يـكـى از مـنـاطها و معيارهاى تمام بودن نماز و صحت روزه در سفر, زيادى سفر و كثرت آن اسـت , و ايـن معنى , با اينكه انسان بنا داشته باشد براى مدتى نسبتا طولانى حداقل قبل از ده روز يـك مـسافرت كند, محقق مى شود, و دراين جهت فرقى بين سفر شغلى و غيرشغلى نيست , بنابر ايـن , نـمـاز دانـشـجـويـان عـزيـز مشهدى و ديگران , چون هر هفته سفر در طول مسافت شرعى دارند,تمام است .30/9/74
س 411 - ايـنـجانب حدود 30 سال در تهران ساكن بودم , ولى در حال حاضر به علت تهيه و خريد مـسـكـن , در يـكـى از شـهـرك هاى اسلامشهر ساكن هستم , و قصد اقامت دائمى در محل فعلى (اسـلامـشـهر) را ندارم , در ضمن محل كار اينجانب در شهر تهران است , استدعا دارد حكم نماز و روزه را در دو مـكـان (تـهـران و اسـلامشهر) بيان فرماييد, بااين توضيح كه هر روز, فاصله محل سكونت و محل كار را طى مى كنم .ج - شـهـركـى كه محل سكونت فعلى شماست - ولو قصد ماندن هميشگى در آن را نداريد - براى شـمـا در حـكـم وطن است , و نماز و روزه , تمام و صحيح است , واگر فاصله بين محل سكونت تا تهران , مسافت شرعى باشد, چون مرتبا سفرمى كنيد, در حكم دائم السفريد, و نماز و روزه , تمام و صـحـيـح اسـت و اگـر كـمـتـر ازمـسـافـت شـرعـى هـم بـاشـد, نماز, تمام است , چون مسافر نشده ايد.10/9/75
س 412 - وظيفه تجارى كه اكثر ماههاى سال , مشغول تجارت , چه در داخل و چه خارج , هستند, در رابطه با نماز و روزه چيست ؟
ج - بـه طـور كـلى , اگر مسافرت آنها معمولا قبل از ده روز, چه در رابطه با شغل باشد يا غير آن , كثير السفر محسوب مى شوند.24/12/74
س 413 - وظيفه معلمانى كه در هر هفته , 3 يا چهار روز در محدوده 30 كيلومترى تدريس دارند, نـسـبـت بـه نـمـاز و روزه چـيست ؟
ماءموران دولت كه در هفته 4 يا 5 روز براى رسيدگى سفر مى كنند, چطور؟
ج - نماز و روزه آنها, چون كثيرالسفرند, تمام و صحيح است , مگر اينكه ده روزدر جايى بمانند, كه با اين فرض , در سفر اول , نماز آنها, شكسته , و در سفرهاى بعدى , تمام است , به شرط آنكه ماءموران دولتى در هر سفر, مقدار مسافت شرعى را طى كنند.24/12/74
مسائل متفرقه نماز مسافر
س 414 - بـه نـظر جناب عالى , ملاك شكسته شدن نماز مسافر چيست ؟ آيا به نظر شمافرقى بين بلاد كبيره و غيركبيره درباره نماز مسافر هست يا نه ؟ج - هـر كـسى كه مسافرت او زياد باشد, به نحوى كه حداقل ده روز در يك جانمى ماند, حتى در سـفـرى كه مربوط به سفرهاى قبلى و كارهاى آن نباشد,نمازش , تمام و روزه اش , صحيح است , و بـلاد كـبـيره - اگر محقق شود - حكمش با ساير بلاد متفاوت است , لكن تهران بزرگ هم از بلاد كبيره نيست , و بين آن وشهرهاى ديگر ايران , تفاوتى از حيث وطنيت و غير آن نيست .4/7/74
س 415 - در رسـالـه تـوضيح المسائل , درباره بلاد كبيره بودن تهران , مرقوم فرموده ايدكه فرقى بين تهران و ساير بلاد ايران نيست , آيا اين عدم فرق در موضوع بلاد كبيره است يا در حكم ؟
به بيان ديـگـر: آيـا از نظر حضرت عالى , تهران موضوعا بلاد كبيره نيست , يااينكه از بلاد كبيره است و در حكم , فرقى با ساير بلاد ندارد؟
ج - عـدم فرق , در موضوع حكم شرعى است , يعنى تهران , هر چند عرفا از بلادكبيره است , و به آن تهران بزرگ گفته مى شود, لكن به حدى از بزرگى نرسيده كه موجب عدم تحقق قصد اقامه در مكان واحد, و صدق مسافرت در رفتن ازجايى از تهران به جاى ديگر آن شود.16/11/74 س 420 - مبدا سفر براى ساكنين تهران , محل سكونت است , يا كل شهر تهران ؟
ج - مبدا سفر, آخرين خانه هاى تهران است .س 421 - خواهشمند است نظر مبارك خود را در خصوص مساءله نماز مسافر در مكه ومدينه قديم و جديد مرقوم فرماييد.ج - مسافر در مكه و مدينه , مسجد الحرام و مسجدالنبى , بين شكسته و تمام خواندن مخير است , و در ايـن حـكم فرقى بين مسجد قديم و جديد و مكه ومدينه قديم و جديد نيست , هر چند احتياط مستحب , شكسته خواندن درهمه اماكن جديده است .4/7/75
س 422 - آيا مسافر مى تواند نماز ظهر و عصر را به طور شكسته , در اول وقت و درمحل كارش به جا آورد, يا اينكه بايد نماز را به تاءخير بيندازد و در وطن , به طور تمام بخواند؟
ج - اگر در محل كار, شكسته بخواند, مانعى ندارد, و افضليت اول وقت را هم درك كرده است .س 423 - بـا تـوجـه بـه ايـنـكـه علت جواز شكسته شدن نماز, به نظر مى رسد, اين بوده است كه مـسـافـرتـهاى سابق با چارپايان , صعب و مشكل بوده , ولى امروزه اين مشكل , بابودن وسيله هايى مانند هواپيما كه يك ساعته يك هزار كيلومتر مسافت را طى مى كند,برطرف شده است , آيا باز هم لزومى به شكسته بودن نماز مى بينيد؟
ج - مـعـيـار مـسافت , همان 8 فرسخ است , و مساءله صعوبت مسافرت , يكى ازصدها, بلكه هزارها, نكته اى است كه آفريننده جهان و خالق انسان در اين حكم ملحوظ داشته , نه علت اصلى و فلسفه انـحـصارى , لذا بايد تعبد به احكام خدا را مورد توجه قرارداد, كه هزار نكته باريكتر از مو اينجاست .7/7/74
نماز قض
س 424 - مـقـدارى نـمـاز قضا دارم , ولى تعداد آنها را نمى دانم , و حتى در مورد تعداد آنهادچار وسواس مى شوم , چه وظيفه اى دارم ؟ج - مقدار يقينى و حداقل را قضا كنيد .6/2/73
س 425 - شـخصى دچار سكته مغزى شده و به كلى اختلال حواس پيدا كرده , به طوريكه خوب و بـد و كـم و زيـاد را درسـت تـشخيص نمى دهد, اين فرد نمازهايش را كه مى خواند, گاهى در دو ركـعتى سلام مى دهد, و گاهى بعد از اتمام نماز, دوباره شروع به خواندن حمد و سوره مى كند و درست نمى تواند نمازهايش را بخواند, و بعد از چهار سال كه با اين وضع بسر مى برد, فوت مى كند, آيا نماز و روزه هايش را بايد براى او قضا كرد يا نه ؟
ج - نماز و روزه , با اختلال حواس , واجب نيست , و تكليف , ساقط است .چون شرط تكليف , سلامتى حواس است , و چون بر خودش واجب نبوده است ,قضايش هم بر ورثه واجب نيست .4/11/71 س 426 - مـردى در حين سفر, نماز را با انگشتر طلا خوانده است , حكم نماز او چگونه است ؟
اگر قرار است قضا كند آيا به همان صورت شكسته بخواند (با توجه به اين كه حكم حرمت طلا بر مرد را مى دانسته , و عمدا با آن نماز خوانده است )؟
ج - نـمـاز, بـاطل است , و اگر تا آخر وقت نماز در سفر بوده , و وقت نماز گذشته ,قضاى آن قصر اسـت , لـكن اگر در آخر وقت به وطن يا جايى رسيده كه نماز درآنجا تمام بوده و قضا شده است , قضاى آن تمام است , به هر حال معيار در قضا,آخر وقت است و بايد طبق وظيفه در آن مكان , قضا كند .2/9/75
س 427 - آيـا مى شود بر فرض , يك سال فقط قضاى نماز صبح را خواند, سال بعدقضاى نماز ظهر و.. .تا 5 سال ؟ آيا اين پنج سال به حساب يك سال نماز قضاست , گرچه ترتيب رعايت نشده است ؟
ج - قـضـاى يـك سـال نـمـاز صبح مانعى ندارد, اما نسبت به نماز ظهر و عصر ومغرب و عشا كه بـيـنشان ترتيب هست , رعايت ترتيب لازم است .يعنى يك سال ظهر و عصر بخواند كه ترتيب لازم بـيـن ظهر و عصر مراعات شده باشد, وبه همين نحو نسبت به مغرب و عشا, پس يك سال ظهر و يك سال عصر و يك سال مغرب و يك سال عشا درست نيست .30/3/74
س 428 - شخصى كه در نماز كاهل بوده , و نماز را بدون ترتيب خوانده (مثلا يك روزنماز ظهر و عـصر را نخوانده , و روز ديگر نماز صبح را, يا فرضا يك ماه فقط نماز صبح رانخوانده ), براى قضاى اين نمازها چگونه بايد عمل كند؟
ج - هر مقدار را كه يقين دارد قضا شده , بايد قضا كند, و قضاى مشكوكها رالازم نيست به جا آورد, هر چند مطابق با احتياط است , و ترتيب هم ندارد, لكن هرگاه خواست چندين نماز ظهر و عصر را قـضـا كـنـد, بايد پشت سر هم قضا كند,يعنى يك ظهر و عصر را با هم بخواند, و نمى تواند چندين ظـهـر را جـداگـانـه و بـعـدچـنـديـن عصر را جداگانه بخواند, و مغرب و عشا هم همين حكم رادارد.11/7/69
س 429 - كـسـى كه وظيفه اى داشته و انجام نداده , يا درست انجام نداده آيا براى قضاى آن , بايد وظيفه قبلى را انجام دهد يا فعلى را؟
مثلا وظيفه كسى تيمم بوده , ولى آن راصحيح انجام نداده , حال براى قضا, بايد با وضو نمازش را بخواند يا با تيمم ؟
معيار كلى چيست , آيا مثل نماز قصر مسافر است كه اگر نخواند, در حضر, بايد قصر را قضا نمايد يانه ؟
ج - قـضـاى نماز در قصر و اتمام , تابع كيفيت اصل است , بدين معنى كه اگروظيفه اش به عنوان ادا, قصر بوده , قصرا قضا نمايد, ولو در وطن , و اگروظيفه اش , تمام بوده , تماما قضا نمايد, ولو در سـفر, و از نظر طهارت , ميزان حال فعلى است , بنابر اين در هنگام به جا آوردن , اگر عذر برطرف شده , بايدوضو بگيرد, هر چند در وقت قضا شدن , وظيفه اش تيمم بوده است .5/9/69
س 430 - وظـيـفـه در بـاب قضاى نمازهايى كه حكمش قصر بوده , ولى تمام به جا آورده شده , يا بالعكس , چيست ؟
ج - نـمـازهايى كه تمام بوده , ولى آنها را قصرا به جا آورده است , بايد قضا نمايد,ولى نمازهايى كه قصر بوده , ولى آنها را تماما به جا آورده , در صورتى كه جاهل به اصل حكم بوده , يعنى نمى دانسته كـه در سـفر, نماز, شكسته است , قضاندارد, ولى اگر اصل حكم را مى دانسته , ولى به جزئيات آن جاهل بوده است ,نمازهاى خوانده شده قضا دارد.س 431 - فردى كه نمى دانسته با عمل استمنا غسل جنابت بر او واجب مى شود,تكليف او در مورد نماز و روزه چگونه است (مدت دو سال استمنا مى كرده , و غسل هم نمى كرده , فقط در مواقعى كه محتلم مى شده , غسل مى كرده است )؟
ج - اگر كسى به وسيله استمنا جنب شود (منى از او خارج شود), غسل بر اوواجب است , و چنانچه مدتى در حال جنابت باقى بوده , و مساءله را نمى دانسته ,نمازهاى او قضا دارد, چون طهارت شرط واقـعى نماز است , لكن روزه صحيح است , چون عمدا در حال جنابت باقى نمانده , در هر صورت از زمـانى كه غسل جنابتى انجام داده , جنابت حاصل از استمنا مرتفع گشته , و از آن كفايت مى كند.10/8/75
نماز استيجارى
س 432 - خواندن نماز استيجارى يا گرفتن روزه استيجارى در سفر, جايز است يا نه ؟ج - خـوانـدن نـماز استيجارى در سفر, مانعى ندارد, ولى گرفتن روزه استيجارى در سفر, مانند بقيه روزه هاست كه باطل و غير جايز است .15/11/74 س 433 - در مـورد شـهـداى عزيزى كه ديون عبادى از جمله نماز و روزه و.. .بر ذمه داشته اند, و ايـنـك بـه عـلـت عدم ملائت , ورثه قادر به پرداخت هزينه اجاره اشخاص جهت اداى ديون مزبور نيستند, چه مى فرماييد؟
ج - اگـر وصـيـت بـه مثل نماز و روزه كرده باشد, از ثلث ماترك او خارج مى شود, واگر وصيت نـكـرده بـاشـد, انـجـام آنها بر ورثه (غير از ولد اكبر), واجب و لازم نيست , و ملائت و عدم ملائت , تاءثيرى در حكم شرعى مساءله ندارد.24/11/71
س 434 - در فـرضـى كـه براى ميت نماز استيجارى مى گيرند, اگر در مدت عمرش اصلانماز آيـات نـخوانده باشد, چه مقدار بايد برايش نماز آيات بخوانند؟
آيا براى هر سال 4 عددنماز آيات به نـحـو احتياط واجب است يا احتياط مستحب ؟
آيا در نيت , دو تا را خسوف وكسوف و بقيه را زلزله نيت كند؟
ج - كـسـى كه براى ميت , نماز استيجارى مى گيرد, اگر بخواهد ميت قطعابرى الذمه شود, بايد حـداكـثـرى كـه مى داند از او نماز آيات قضا شده , برايش قضاكند, يعنى آنقدر نماز آيات برايش با استيجار يا تبرع خوانده شود كه مطمئن شود كه قضاى نمازهاى آياتى كه برعهده اش بوده , خوانده شـده .و نـمـاز آيـاتـى كه مشكوك است , بايد به نيت قضاى احتياطى انجام شود, اما اگر بخواهد به وظيفه واجب خود نسبت به ميت عمل كند, اكتفا به حداقل و قدر متيقن , كافى است .23/3/70
س 435 - مردى كه براى نماز زن اجير شده , قرائت نمازها را همانند زن آهسته بايدبخواند يا بايد به وظيفه خود عمل نمايد؟
ج - نائب در مثل نماز بايد به وظيفه خود عمل كند, نه به وظيفه منوب عنه .27/11/71
نماز قضاى پدر كه بر پسر بزرگتر واجب است
س 436 - اگـر ولـد اكبر در حين موت پدر, جنون داشته باشد, قضاى نماز و روزه پدر برگردن چه كسى است ؟ج - وقـتـى كـه عاقل شد, بايد نماز و روزه پدر را قضا كند, و چنانچه پيش ازعاقل شدن بميرد, بر پسر دوم چيزى واجب نيست .س 437 - پـدرى حـدود پـنجاه سال است كه نه نماز خوانده و نه روزه گرفته است , و پسربزرگ عـلـنـا و آشـكـارا به او اعلام مى كند كه من از حالا به تو مى گويم كه بعد از مردنت قضاى نماز و روزه ات را انـجـام نـخواهم داد, آيا پسر بزرگ , بعد از فوت پدرش , مى تواند به گفته خودش عمل نمايد يا نه ؟
ج - قضاى نماز و روزه اى كه پدر از روى نافرمانى خداوند سبحان , عمدا ترك كرده است , مطلقا بر فرزند واجب نيست .20/3/75
س 438 - مـى دانـم كه مرحوم پدرم , به دليل ابتلا به بيمارى در زمان حيات خويش ,نماز و روزه خود را به جا نياورده است .قضاى اين مدت , پس از فوت پدرم , به عهده چه كسى است ؟
ج - قـضـاى آنچه كه از نماز پدر فوت شده , برعهده ولد اكبر است , لكن درروزه هاى فوت شده به خـاطـر مرض , شرط است كه پدر تمكن قضاى آن را تارمضان ديگر داشته باشد ولى به جا نياورد, بـنـابـر ايـن , چـنانچه نامبرده مى توانسته قضاى روزه هاى سال فوت شده را تا رمضان ديگر به جا آورد,قضاى آن بر ذمه ولد بزرگتر است , والا قضا ندارد .30/2/70
س 439 - اگـر پـدرى از دنـيا برود, و وصيت هم نكند و پسر بزرگتر هم اهل شرع نباشد,آيا پسر كـوچـكتر كه بالغ و عاقل است , مى تواند در مورد مسائل مربوط به نماز, روزه و غيره كه مربوط به متوفى است , اقدام كند؟
ج - گـرچـه نـمـاز و روزه هـا بر پسر كوچكتر واجب نيست , ولى مى تواند از طرف پدر به جا آورد.11/7/69
س 440 - مـادرم از 55 سـالگى مبتلا به بيمارى آسم گرديده , و در اين مدت و قبل از آن ,فرايض ديـنـى را انـجام مى داده است , ولى بعد از آن به علت بيمارى , در اداى نماز اختلالى به وجود آمد, دربـاره روزه , ايـشـان بـه عـلـت بيمارى , توان روزه گرفتن را نداشته (زيرا بنا بردستور پزشك , داروهاى متعددى از قبيل شربت , اسپرى , كپسول , قرص و.. .استفاده مى نموده كه منجر به ابطال روزه مـى گـرديـد), حـال با اين وصف كه ما نمى دانيم ما درمان تاچه حد نماز و روزه خود را ادا نموده و نيز مى خواهيم دينى كه بر ذمه اوست , ادا كنيم , اگرقضاى نماز و روزه را ولد اكبر انجام نداد, مى توان اين كار را بين فرزندان اين مرحومه تقسيم كرد يا خير؟
ج - انجام قضاى نماز و روزه مادر (آنچنانكه قضاى اعمال پدر بر پسر بزرگترواجب است ,) واجب نـيست , تا چه رسد به فرزندان ديگر, افزون بر اينكه اساسا طبق آنچه در سؤال آمده , ظاهرا چيزى هم بر ذمه آن مرحومه نيست .26/8/70
س 441 - مـادر اينجانب پس از 5 سال بيمارى مرحوم شد و تا زمان فوت نمازش رااقامه مى كرد, لـيـكـن چـون بـعـضى روزها سخت بيمار بود, احتمالا قادر به اداى نماز نبود(البته يقين به قضا نداريم ), حال تكليف ما چيست ؟ آيا مى بايست نماز قضاى احتمالى ايشان را به جا آوريم ؟
ج - چون نسبت به نمازهاى مادرتان شك داريد كه خوانده يا نه , با فرض اينكه وصيت نكرده چيزى بر شما نيست .15/3/69
احكام نماز جماعت
س 442 - آيا عدم شركت در نماز جماعت يا جمعه , بدون عذر, جرم و گناه است ياخير؟ج - خـواندن نماز جماعت مستحب و نماز جمعه هم واجب تخييرى است , لكن افضل از نماز ظهر است .3/3/71
س 443 - بـرپـايـى نماز جماعت در منزل , در صورت عدم توانايى اهل منزل بر شركت در مسجد, افضل است يا اينكه مرد منزل در مسجد و اهل منزل در منزل , به صورت فراداآن را اقامه نمايند؟
ج - با تحقق شرايط, مانعى ندارد, گرچه نماز در مسجد افضل است .12/2/75
س 444 - كـسـانـى كـه قـرائت نـماز آنها غلط است , با قدرت بر تصحيح قرائت , آيا حضورآنها در جماعت بدون حرج لازم است ؟
ج - تـصـحـيـح قـرائت بـر آنها واجب است , نه حضور در جماعت , لكن اگر نمى روندقرائتشان را تـصـحـيـح كـنند, عقلا لازم است كه نماز را با جماعت بخوانند, تااعاده و قضا برعهده آنها نيايد.28/2/76
س 445 - اگر زنى با وجود منع شوهر از حضور او در نماز جماعت , در نماز شركت كند,آيا نمازش صحيح است يا خير؟
ج - نمازش صحيح است .س 446 - آيا مى شود نماز مؤخر را به نماز مقدم امام , با جماعت خواند (مثلا امام جماعت , مشغول نماز ظهر باشد, و ما نماز عصر را با او بخوانيم )؟
ج - اقتداى هر نماز واجب به نماز واجب ديگر, كه احتياطى نباشد, مانعى ندارد .22/12/69
س 447 - اتـصال صفوف در نماز 4 ركعتى با شكسته بودن نماز ماءمومين مسافر از بين مى رود, و بـعد با خواندن نماز ديگرى از جانب مسافران , درست مى شود .براى كسانى كه نمازشان تمام بوده است , تا آخر نماز حكم جماعت محفوظ است يا نه ؟
ج - اگـر سـريـعـا اقـتدا كنند, نماز جماعت صحيح است , يعنى جماعت ديگران هم صحيح است .7/8/74
س 448 - آيـا مـى تـوانـيم در نماز جماعت , بعد از نيت و تكبيرة الاحرام , قصد فرادا كنيم يا بعد از خواندن يك ركعت بايد قصد فرادا كرد؟
ج - خواندن يك ركعت , لزومى ندارد, و قصد فرادا, به طور كلى جايزاست .30/1/72
س 449 - اگـر مـاءموم در ركعت سوم يا چهارم در حالى كه امام آماده رفتن به ركوع است ,اقتدا كـند, آيا نمازش صحيح است يا خير؟
اگر قبل از آنكه امام به ركوع برسد (يعنى دربين راه باشد) ماءموم اقتدا كند, نمازش چه صورت دارد؟
آيا واجب است كه صبر كند تا امام به ركوع برسد, و بعدا اقتدا كند يا خير؟
ج - اقتدا از زمانى كه تكبير براى رفتن به ركوع گفته مى شود, درست است .10/7/74