عدالت
ستايش ويژه ى آن خدائى است كه شواهد علمى راهى به كنه ذاتش نمى يابد و فضاى بى كران وجود او را در برنمى گيرد. ديدگان بينا توان ديدار ذاتش را ندارند و پرده ها نور وجودش را نمى پوشانند. آن خدائى كه تولد پديده ها را بر ازليت خود گواه آورده و توليد پديده ها را دليل هستى خود ساخته و تشابه پديده ها شهادت مى دهد كه ذات مقدس او را شبيه و همانندى نيست. همان خدائى كه به راستى با بندگانش ميعاد نهاده و چون به وعده گاهشان بكشاند بر آنان ستم روا نمى دارد. خدائى كه در ميان بندگانش به انصاف و عدالت برخاسته و در قضاوت و داورى به دادگسترى پرداخته.من گواهى مى دهم كه او دادگر است و دادگسترى فرموده و آخرين حكم تميز را صادر و اجرا كرده است. آن كه بردباريش زياد است و از خطا كاران در گذشته و هر كجا داورى كرده باشد جز به حق و انصاف داورى نكرده، و آن چه در عالم كيهان اجرا شده و مى شود، همه را مى دانسته است.
شايد گمان كرده باشى كه حكم خدا در عالم كيهان قطعى و
تقديرات او حتمى است؟ اگر حكم و تقدير خدا نسبت به مردمان قطعى و حتمى بود ، پاداش صالحان و كيفر فاجران معنى و مفهومى نداشت، و نويد بهشت و تهديد دوزخ از درجه ى اعتبار ساقط بود. فرمان خداوند سبحان صادر شد، با قيد آزادى در اطاعت، و نهى خداوندى صادر شد، براى پرهيز از معصيت. با وجود آزادى و قدرت، تكليف بندگان را آسان گرفت و تكليف سخت و دشوار نفرمود، و براى همان طاعت اندك و آسان پاداش فراوان مقرر نمود. آن كه خدا را نافرمانى كرد، بر اراده ى او چيره نشد، و آن كه فرمانش برد، به اطاعت مجبور نشد. خدا انبياء را براى سرگرمى و بازى گسيل نكرد و كتاب آسمانى را بيهوده و بى ثمر نازل ننمود، و نه آسمانها و زمين و آنچه در آسمانها و زمين است پوچ و بى هدف نيافريد. تصور 'پوچى و بى ثمرى' تصور كافران است. واى بر كافران از آتش سوزان.
آنان شيطان خبيث را شاخص كار خود ساختند و شيطان خبيث، آنان را دام تزوير و فريب خود ساخت: از اين رو شيطان در سينه هايشان تخم افشاند و جوجه پروريد و سپس در آغوش و دامنشان خزيد، و چشم و زبانشان را در اختيار گرفت: شيطان با چشمانشان به ديده بانى نشست و با زبانشان به وسوسه و فريب پرداخت: آنان را بر مركب خطا كارى سوار كرد و گناه را در نظرشان آراست. و در نتيجه آنان چون شيطان مجسم بودند كه شيطانشان در قدرت شيطانى با خود شريك و انباز گرفت و با زبانشان به نشر دروغ و باطل پرداخت.