فصل اولنجف اشرف: - عتبات عالیات عراق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عتبات عالیات عراق - نسخه متنی

اص‍غ‍ر ق‍ائ‍دان‌؛ وی‍راس‍ت‍ار: ج‍واد ک‍ام‍ور ب‍خ‍ش‍ای‍ش؛ [ب‍رای‌] ح‍وزه‌ ن‍م‍ای‍ن‍دگ‍ی‌ ول‍ی‌ ف‍ق‍ی‍ه‌ در ام‍ور ح‍ج‌ و زی‍ارت‌

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

فصل اولنجف اشرف:

الف ـ موقعيت جغرافيايى نجف

نجف يكى از شهرهاى زيارتى عراق است كه در استانى به همين نام واقع شده و به سبب وجود مزار شريف نخستين پيشواى شيعيان جهان، كعبه آمال و آرزوهاى بسيارى ازمشتاقان وارادت مندان اهل بيت است. اين شهر با 563000نفر جمعيت، در77 كيلومترى جنوب شرقى كربلا و ده كيلومترى جنوب كوفه قرار دارد. وجود شهر باستانى حيره در مجاورت آن، كه تمدن درخشانى در تاريخ عراق دارد، از سابقه تاريخى اين منطقه خبر مى دهد. وادى السلام در شمال و درياى خشك شده نجف در مغرب و صحرايى متصل به بادية الشام كه تا عربستان واردن و سوريه ادامه دارد در مغرب آن واقع شده است.

اين شهر را از آن رو نجف ناميده اند كه نسبت به زمين هاى مجاور بلند، و به سبب آن كه مستطيل شكل و يا دايره اى است، آب بر سطح آن جمع نمى شود.(9) به گفته ياقوت حموى نجف ساحل درياى شور است كه در قديم به حيره متصل بود.

ارتفاع نجف از دريا هفتاد متر است. در وجه تسميه آن، در سخنى ديگر گفته اند: در زمان طوفان نوح اين جا مكانى مرتفع بود، سپس درياچه اى پهناور در آن شكل گرفت كه به «نى» اشتهار يافت. اين درياچه با گذشت زمان به تدريج خشك شد و به آن «نى جَفّ» گفتند; يعنى درياى نى خشك شد.

به گفته ابن جبير، جهان گرد مشهور; نجف زمينى است سخت و گسترده و دل باز كه چشم را از گستردگى و نيكى خود مى نوازد. امروزه شهر نجف، همانند كربلا از دو قسمت شهر نو و كهنه تشكيل شده است. شهر قديم يا كهنه به چهار محله تقسيم مى شود: 1 ـ مشراق 2 ـ براق 3 ـ عماره 4 ـ حويش. شهر جديد در حدود سه دهه اخير ساخته شده و از لحاظ شهرسازى نسبتاً خوب و زيبا با خيابان ها و كوچه هاى وسيع و صاف و فضاهاى سبز فراوان است.

ب ـ نجف در آينه تاريخ

نجف به دليل همسايگى با شهر باستانى حيره، در سرزمين صاحب تمدن وفرهنگ قرار گرفته است. حيره از هزاره اول قبل از ميلاد مركز تمدن لخمى ها وآل منذر بود و سابقه درخشانى در عرصه فرهنگ و تمدن داشت. نجف نيز از قِبَل اين هم جوارى از نعمت فرهنگ و تمدن و آبادانى برخوردار شده است. عرب هاى ساكن اين شهر در آن زمان به مذهب مسيحيت گرايش داشتند و كليساهاى زيادى از جمله دير «مارت مريم» را بنا نهادند كه تا عصر اسلام هم چنان باقى بود.(19) بر اساس رواياتى، سابقه تاريخى نجف به دوران طوفان نوح برمى گردد كه عده اى آن را جاى به گل نشستن كشتى نوح و محل جدا شدن فرزندان او مى دانند و نام هاى طور وجودى را براى آن برگزيده اند.

در عصر اسلامى، نام نجف تنها به سبب فتح و گشايش ايران و عراق در متون تاريخى ديده مى شود(21) و تا زمان عباسى نام چندانى از آن به چشم نمى خورد. از دوران هارون الرشيد، به سبب آشكار شدن مرقد امام على(عليه السلام)، اين شهر بسيارى را به سكونت پيرامون خود راغب كرد.

علويان طبرستان از جمله محمد بن زيد علوى ضمن ساختن بقعه و بنايى بر مرقد امام على(عليه السلام) ديوارى نيز پيرامون شهر كشيدند تا امنيت در آن جا برقرار شود.(23) نجف درعصر آل بويه رونق و شكوه فراوانى يافت. پادشاهان شيعى ديلمى در تعمير و بازسازى مرقد و خدمات عمرانى در اين شهر تلاش زيادى كردند. ابوالهيجاء عبداللّه بن حمدان، حاكم شيعى موصل، در 283 ق ديوار پيرامون شهر را بازسازى كرد و درهايى براى آن قرار داد.

شيخ طوسى در ابتداى قرن پنجم هجرى، به نجف مهاجرت كرد و با تشكيل مجلس درس خود، آن شهر را به يكى از مركزهاى علمى و فرهنگى شيعى تبديل كرد. اگرچه يك سده بعد مركزيت علمى آن به حلّه واگذار شد; اما اين شهر در پايان قرن هفتم و ابتداى قرن هشتم هجرى، يعنى دوران حكومت جلايريان وايلخانان مغول، دوباره از نظر وسعت و عمرانى و شكوفايى فرهنگى به اوج اعتلاى خود رسيد و ثروت فراوانى كه اين حكومت ها براى توسعه و بازسازى شهر و حرم مطهر اختصاص دادند در ساخت و تجهيز مدرسه ها، خانقاه ها، حفر كانال ها، نهرها، و چاه ها به كار گرفته شد.

امير فيروز و امير احمد اول، از اميران هند در پايان قرن هشتم، موقوفه هايى را از دكن براى اداره حرم و بازسازى شهر اختصاص دادند.

سلطان اويس جلايرى ضمن آباد كردن شهر، ديوار جديدى پيرامون آن برافراشت(26) و عطاملك جوينى، صاحب ديوان ايلخانان، در 676 ق با حفر كانال هايى آب را به نجف برد.

در عصر صفوى، شاه اسماعيل و شاه طهماسب، براى حل مشكل آب شهر نجف، كه باعث از رونق افتادن آن شده بود، نهرهايى حفر كردند و آب فرات را به شهر منتقل ساختند. نهرشاه، كه توسط اسماعيل حفر شد، از يادگارهاى آن دوران است.

سلطان سليمان قانونى، از پادشاهان سنى عثمانى، در آبادانى نجف تلاش فراوانى كرد. او و پادشاهان شيعى صفوى در يك رقابت گسترده به نجف رونق زيادى بخشيدند. شاه عباس كوشيد تا نجف مركزيت علمى خود را بازيابد و حوزه علميه آن رونق گيرد. او حتى در مذاكره هاى خود با عثمانى ها مى خواست نجف را به ايران ملحق كند ولى وزير عثمانى در پاسخ او گفت: «سنگ هاى نجف در نظرش با هزار انسان برابر است».(28) اين مركزيت با ورود ملااحمد اردبيلى، معروف به مقدس اردبيلى، و برپا شدن حوزه درس او رونق بيشترى يافت.

چندى بعد، در قرن دوازدهم هجرى، با انتقال درس مرحوم بهبهانى به كربلا، حوزه نجف از رونق افتاد ولى در قرن سيزدهم هجرى، به سبب وجود فقيهان و بزرگانى چون مرحوم كاشف الغطاء، بحر العلوم و شيخ مرتضى انصارى اهميت علمى گذشته را بازيافت و حوزه علميه آن رونقى بسزا گرفت. براى پيشگيرى از حملات وهابيان در عصر قاجار، نظام الدوله اصفهانى، وزير فتحعلى شاه، از 1217 تا 1257 ق ديوارى محكم پيرامون شهر ساخت. در 1350 ق اين ديوار برداشته شد(29) و به جاى آن مدرسه و بيمارستان احداث گرديد و مردم نيز خانه هايى در جوار آن ساختند. در دوران انقلاب مشروطه ايران، مجتهدهاى مقيم نجف از جمله آخوند ملا محمد كاظم خراسانى و آيت الله نايينى، رهبرى فكرى و مذهبى مشروطه را در دست گرفته به هدايت و حمايت از آن پرداختند.

حوزه علميه نجف از آن هنگام تا عصر حاضر به رغم فرازها و فرودها، هم چنان، به عنوان يكى از مراكز علمى جهان تشيع مطرح و منشأ اثر است.

ج ـ فضايل و جايگاه

براى شهر مقدس نجف فضايل فراوانى نقل كرده اند:

1 ـ از امام امير المؤمنين(عليه السلام) نقل است: «اول مكانى كه در آن خدا را عبادت كرده اند پشت كوفه (نجف) است زيرا در آن جا ملائكه به فرمان خداوند آدم را سجده كردند».

2 ـ گويند حضرت ابراهيم(عليه السلام) در اين شهر ساكن شد و با اقامت او بركت و رحمت بر اين سرزمين نازل گرديد.

3 ـ از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است: «هفتاد هزار شهيد از اين سرزمين بدونحساب محشور مى شوند». امام على(عليه السلام) نيز اين حديث را به نقل از پيامبر روايتكرده است.

4 ـ امام صادق(عليه السلام) نقل كرده است كه «على(عليه السلام) كوفه را مقدس و حرم اعلام كرد همان گونه كه حضرت ابراهيم بيت الله الحرام و پيامبر كه مدينه را حرم قرار داد».

5 ـ از امام صادق(عليه السلام) نقل است: «ما شما را به پشت كوفه سفارش مى كنيم، در آن جا قبرى است كه هر بيمارى به آن جا رود خداوند او را شفا مى دهد».

6 ـ از امام صادق(عليه السلام) روايت است: «بخش شرقى (سمت راست) كوفه، باغى است از باغ هاى بهشت».

7 ـ از اميرالمؤمنين(عليه السلام) نقل است: «اگر پرده از روى شما بردارند ارواح مؤمنين را مى بينيد كه در اين صحرا (صحراى نجف) دسته دسته نشسته اند و به زيارت يك ديگر رفته و با هم سخن مى گويند، روح هر مؤمنى در اين جا و روح هر كافرى در برهوت است».

د ـ تاريخچه و بناى مرقد و بارگاه مطهر امام على(عليه السلام)

هنگامى كه امام على (عليه السلام) به شهادت رسيد، براساس وصيت ايشان، فرزندانش او را شبانه به خاك سپردند.

كه سيل اين قبر را ويران كرده است. متون تاريخى بر وجود قبر امام على(عليه السلام) در همين مكان فعلى اتفاق نظر دارند و از آن با نام «الغرى» ياد كرده اند.(39) از امام حسن و حسين(عليهما السلام)نقل شده است كه پدرشان فرمود: «وقتى من شهيد شدم، مرا در محلى معروف به الغرى دفن كنيد». الغرى، چنان كه در صفحه هاى پيشين ذكر شد، نام ديگر نجف است.

برخى از مورخان از اين مكان با عنوان «پشت كوفه» ياد كرده اند و گفته اند: «قبرامام على(عليه السلام) در پشت كوفه قرار دارد; يعنى همان جايى كه اكنون زيارت گاه اوست».(40) از امام باقر(عليه السلام) نيز نقل شده است كه امام على(عليه السلام) در ناحيه غريين يا الغرى دفن شده است.

برخى نيز از اين مكان با عنوان «نجف» يا «نزديك نجف» ياد كرده اند. ياقوت حموى مى گويد: «نجف در نزديكى قبر امير المؤمنين على(عليه السلام) قرار گرفته است».(42) بديهى است شهر نجف با توسعه اى كه يافت، قبر مطهر را در درون خود جاى داد. در هر حال، مكان قبر امام على(عليه السلام)، يعنى جايى كه اكنون زيارت گاه اوست و به نام هاى مختلف در متون تاريخى ياد شده، مكان حقيقى و مسلّم دفن آن امام همام است.

نخستين بقعه و بنايى كه برفراز قبر امام على(عليه السلام) استوار شد در دوران خلافت هارون الرشيد به سال 165 هجرى بود. او، كه به زيارت مرقد آن امام مشرف شد و معجزه هايى از اين مكان ديد،(43) ضريحى از سنگ سفيد براى قبر ساخت و بنايى از آجر سفيد و گنبدى از گل سرخ بر فراز آن استوار كرد و ديوارى با چهار درب در جوار آن بنا نهاد. از آن به بعد، در اطراف مرقد خانه هايى ساخته شد. نجف توسعه پيدا كرد و شيعيان و علويان دسته دسته در جوار آن ساكن شدند.

متوكل عباسى، به سبب عنادى كه با اهل بيت داشت، قبر امام على(عليه السلام) را چون قبر امام حسن(عليه السلام) ويران كرد. چندى بعد، محمد بن زيد از پادشاهان شيعى طبرستان، معروف به داعى، در 287 ق عمارتى با شكوه بر مرقد مطهر بنا كرد كه صحن آن هفتاد حجره وطاق داشت.

امام على(عليه السلام) زمين مابين حيره و خورنق تا كوفه را به چهل هزار درهم از دهقان ها خريد. وقتى در مورد اين كار از او سؤال كردند فرمود: «از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) شنيدم كه از پشت كوفه هفتاد هزار نفر بدون حساب محشور مى شوند. خواستم كه آن ها از ملك و زمين من برانگيخته شوند.»

اين مطلب از قول ابراهيم(عليه السلام) نيز نقل شده است.

او در 363 ق مدت يك سال در نجف ساكن شد و شخصاً بر اين توسعه و بناى باشكوه نظارت كرد و ثروت فراوانى به مجاوران قبر و سادات بخشيد.(50) بناى عضدالدوله تا 755ق باقى بود و در آن سال بر اثر آتش سوزى چوب هاى نفيس و زيباى آن به سرعت شعلهور شد و آتش را به ديگر جاها منتقل كرد. گفته اند دو قرآن، كه به خط مبارك آن حضرت در داخل حرم نگه دارى مى شد، در آتش سوخت. پس از آن حادثه، كاربازسازى حرم را ايلخانان مغول و دست نشانده هاى آن ها از جمله سلطان اويس جلايرى در 760ق به خوبى به انجام رساندند.

زائران، مكانى ساخت كه آن را خيابان مى خواندند.(53) هم چنين دستور داد آب فرات را به نجف بكشانند.

اجراى آن سه سال طول كشيد. براى تزيين حرم از سنگ معدن هاى اطراف نجف، كه بسيار شفاف و زيبا بود، استفاده(56) و مقبره آن حضرت با كاشى تزيين شد. برخى گفته اند معمارى آن را شيخ بهايى انجام داده است.

نادرشاه افشار در 1156 ق دستور داد كاشى هاى گنبد و گل دسته ها را بردارندو به جاى آن از خشت هاى طلايى استفاده كنند. كه تاريخ طلا كارى آن برروى گنبد ثبت شد. وى ثروت زيادى براى تعميرات آستان مقدس وقف كرد.(58) او هم چنيندر تزيين حرم و كاشى كارى صحن كوشش بسيارى كرد. ايوان العلماء از آثارزمان اوست.

در دوره قاجار نيز اقدام هايى براى توسعه و بازسازى حرم انجام شد. آقا محمد خان قاجار در 1211 ق ضريحى از نقره به آستان تقديم كرد. فتحعلى شاه در 1236ق تعميراتى انجام داد و در 1262 ق وزير محمد شاه ضريحى ديگر از نقره روى قبر نصب كرد.

در 1370 ق سيد احمد مصطفوى كاشى هاى حرم را بازسازى كرد. او شيشه هاى رنگى حرم را، كه در 1240ق زمان نادر در حرم كار گذاشته شده و روى آن ها با آيه هايى از قرآن مزين بود، از جا كند و شيشه هاى بسيار زيبايى به جاى آن نصب كرد. سنگ هاى حرم و ديوارها را برداشت و سنگ هاى گران قيمت جاى آن گذاشت.

در سال هاى اخير هزينه فراوانى براى بازسازى، نوسازى، آينه كارى و طلا كارى حرم مطهر از سوى نيكوكاران و ثروتمندان شيعه صرف شده است. (تصوير شماره 1)

هـ ـ آثار و اماكن حرم مطهر

1 ـ صندوق و ضريح

نخستين صندوقى كه روى قبر مبارك امام على(عليه السلام) قرار گرفت، كار داوود بن على، از بزرگان عباسى، در نيمه اول قرن دوم هجرى بود.

صندوق كتيبه اى زيبا و مزين به آيه هاى قرآن تعبيه شده بود و ناصر الدين شاه نيز جعبه اى از الماس و برليان روى آن قرار داد.(65) صندوق كنونى از ساج خاتم كارى شده بسيار نفيس دوره صفوى است. در اطراف آن سوره الدهر و بعضى احاديث از امام على(عليه السلام) با خط محمد بن علاء الدين به تاريخ 1198ق ثبت شده است. روى صندوق قبر همواره با پوشش هاى اهدايى پادشاهان پوشانده مى شود. عضدالدوله ديلمى پوششى زيبا روى قبر قرار داد كه با گلابتون بافته و تزيين شده بود. اين پوشش تا دوره قاجار هم چنان روى قبر قرار داشت زيرا ناصرالدين شاه، كه در اواخر قرن سيزدهم هجرى به زيارت حرم رفته، از آن پوشش سخن مى گويد و مى افزايد: «هشت صد سال است كه به خوبى روى قبر مطهر بدون هيچ عيبى قرار دارد.»

اما نخستين ضريحى كه برفراز صندوق ساخته شد، در 175 ق توسط هارون الرشيد و از جنس سنگ سفيد بود.(67) اين ضريح در عصر عضد الدوله ديلمى بازسازى شد. بعدها، عباسيان ضريحى از جنس فولاد روى مرقد ساختند و سپس پادشاهان صفوى آن را با يك ضريح نقره اى عوض كردند. برچهار گوشه اين ضريح، چهار قبه مرصع از سوى سلطان حسين صفوى پيشكش شد. زينب بيگم، دختر شاه طهماسب، نيز قنديلى زيبا براى روشنايى داخل آن هديه كرد.

محمد مشير شيرازى بود، جاى گزين ضريح قبلى شد.(71) و سرانجام آخرين ضريحى را كه اكنون بر مزار آن امام بزرگوار نصب است، سيف الدين طاهر رهبر اسماعيليان هند ساخت. بيش از ده هزار مثقال طلاى خالص و دوميليون مثقال نقره در آن به كار رفته و اطراف آن با آيه هاى قرآن و احاديث امامان تزيين شده است.

گفته مى شود در داخل ضريح مطهر علاوه بر امام على(عليه السلام) حضرت آدم(عليه السلام) و نوح(عليه السلام)نيز دفن هستند.(73) باتوجه به وصيت حضرت على(عليه السلام)، اين سخن به واقعيت نزديك مى شود; آن حضرت سفارش كردند: «وقتى من از دنيا رفتم مرا در پشت كوفه در قبر برادرانم هود و صالح دفن كنيد.»

روضه مطهر مكانى است كه ضريح و قبر در داخل آن قرار دارد.(74) اين روضه به شكل مربع است و سيزده متر طول دارد كه اكنون با سنگ هاى زيباى مرمر پوشانده شده است. ديوارهاى روضه نيز دو متر ارتفاع دارد كه نيمى از آن با سنگ هاى مرمر تزيين شده و نيمى ديگر به صورتى زيبا آينه و كاشى كارى شده است.

روضه مطهر شش در دارد:

1 ـ وسط ايوان طلا درى قرار دارد كه در 1219 ق كار گذاشته شد. اين در را حاج محمد حسين خان اصفهانى صدر اعظم به آستان مقدس هديه كرده بود. مدتى بعد درِ ديگرى جاى آن نصب شد كه از جنس طلا و مزين به سنگ هاى گران قيمت و بسيار زيبا است. روى آن حديثى با اين عنوان چشم را روشنى مى بخشد: «على مع الحق والحق مع على، ولن يفترقا حتى يردا على الحوض».

2 ـ درى داخل رواق سمت راست در 1283 ق، زمان سلطان عبدالعزيز، نصب شده است. هزينه اين در را حاج على خان، از نيكوكاران ايرانى، تأمين كرد. اين درب در سمت راست زائرانى كه داخل حرم مى شوند قرار دارد.

3 ـ داخل رواق سمت چپ درى قرار دارد كه به سال 1287 ق، هم زمان با زيارت ناصر الدين شاه، نصب شده است. در 1376 ق دو درب ياد شده جاى خود را به درهاى جديد داد كه از لحاظ زيبايى و استحكام بسيار بهتر بودند. اين درها با تلاش و پى گيرى حجة الاسلام سيد محمد كلانتر و باهزينه يكى از نيكوكاران ايرانى به نام مرحوم حاج محمد تقى اتفاق تهرانى ساخته شد. بر بالاى سر در آن درها عبارت هايى به اين شرح حك شده است: «قال رسول الله(صلى الله عليه وآله): انا مدينة العلم وعلى بابها، الحق مع على وعلى مع الحق، على قسيم الجنة و النار، حبه جنة، وصى المصطفى حقا، على، امام الانس والجنه».

4 و 5 ـ دو درب هم در بالا سر امام، سمت غرب حرم، قرار دارد كه به سال 1316 ق نصب شده جنس اش نقره است و آن را دختر امين الدوله و همسر محمد على شاه به آستان اهدا كرده است. درب ديگر در 1315 ق نصب شده و واقف آن حاج غلام على مسقطى است.

6 ـ درى روبه روى درب پيشين صحن مطهر است كه با طلا تزيين و به سال 1341 ق در رواق مطهر نصب شده است.(75) (تصوير شماره 2)

2 ـ رواق ها و درهاى آن

اين رواق در 1307 ق بازسازى شد و در 1369 ق شيشه ها و سنگ هاى قبلى آن را كندند و شيشه ها و سنگ هاى جديدى به ديوار آن نصب كردند.

1 ـ 2 ـ درهاى رواق ها

سمت رواق ها درهايى تعبيه شده كه زائران مرقد شريف را به درون صحن مى رساند. داخل ايوان طلا، درى قرار داشت كه در 1219 ق، ابتداى عصر قاجار، ساخته شده بود. اين درب در 1373 ق به سرمايه سه تن از نيكوكاران تهرانى و با هزينه اى معادل نيم ميليون تومان عوض شد. ساخت درب جديد، كه مزين به آيه هاى قرآن، حديث و شعرهاى زيبا است، سه سال به طول انجاميد. اين در با روكشى از طلا تزيين شده و هنوز در مقابل باب الطوسى صحن قرار دارد.

دو درِ ديگر; يكى سمت راست حرم، كه در 1283 ق به هزينه لطف على خان زند، از پادشاهان زنديه، ساخته و نصب شده بود و درِ ديگرى در سمت چپ حرم، كه در 1287ق باحضور ناصر الدين شاه نصب گرديد. اين دو، در 1376 ق جاى خود را به درهاى ساخته شده از طلاى ناب داد كه در آن نهايت ذوق و هنر به كار رفته بود. آيه، حديث و شعر فارسى زينت بخش اين درها است.

اما دو درب ديگرى رواق ها را به روضه مبارك متصل مى كند; يكى سمت شمال قرار دارد كه به سال 1316ق كه نصب و هزينه آن از سوى دختر امين الدوله، صدراعظم ناصرى، تأمين شد و درب ديگر به سال 1318 ق سمت جنوب نصب شد. اين دودر با پوششى از نقره ساخته شده است.

درب ششم از نقره بود كه در 1341 ق با درب طلا عوض شد. به لحاظ وزن و ارزش مادى، اين در از ساير درهاى حرم با ارزش تر است. هزينه ساخت آن 1200 ليره طلا بود كه آن را مادر رييس آل فتله حاج عبد الوهاب وقف حرم كرد. اين در به باب المراد معروف است.

3 ـ ذخاير و نفايس حرم

از ديرباز، همواره پادشاهان و بزرگان هديه هايى را به رسم ياد بود و گرامى داشت مقام آن امام همام به حرم تقديم و پيشكش مى كردند كه بسيارى از آن ها در داخل ضريح، حرم و يا خزانه نگه دارى مى شد. تا عصر قاجار، در داخل ضريح و خارج آن قنديل هاى طلا و نقره و شمع دان هاى زيبا، كار روشنايى را انجام مى داد و تعداد قنديل هاى بزرگ به هجده عدد مى رسيد.

يك جفت شمع دان طلايى بزرگ وقف سلطان عبد المجيد عثمانى، در حرم مطهر نصب بود و يك جفت شمع دان كوچك و گران بهايى را نيز ناصرالدين شاه به حرم هديه كرده بود.(82) يكى از قنديل ها هم هديه على مراد خان زند بود.

در داخل خزانه جواهر و اشياى طلايى و نقره اى فراوانى از پادشاهان مختلف نگه دارى مى شد كه ناصرالدين شاه يك جعبه آن را ديده و آن را از جواهر اهدايى نادرشاه مى داند كه از هند آورده بود. در داخل ضريح نيز شمشير جهانگشا، نشان شمايل امام على(عليه السلام)، تربت هاى مخصوص سيدالشهداء و حضرت ابوالفضل نگه دارى مى شد.و يك تاج از پادشاهان هند با ياقوت هاى گران بها در سمت بالاى سر آن حضرت آويخته بود.(84) بسيارى از اين ذخاير در تهاجم وهابى ها به كربلا غارت شده است.

4 ـ گنبد و مناره ها

براى نخستين بار در دوره علويان طبرستان، گنبدى برفراز بقعه و مزار امام على(عليه السلام)برپا شد. محمد بن زيد علوى، ملقب به داعى صغير، به سال 270 ق گنبدى از گچ سفيد برفراز ضريح قرار داد.

و هديه هاى نفيسى به خزانه حرم تقديم نمود.(88) بربالاى گنبد كتيبه اى قرار دارد كه بانى آن را معرفى مى كند: «شكر و سپاس خدا را كه اين گنبد منور و روضه مطهر اعظم السلاطين به دستور و تأييد پادشاه مقتدر سلطان نادرشاه كه خداوند سلطنتش را برقرار و عدالت و احسانش را افزون نمايد در سال 1156 تذهيب شد».

هم چنين چند بيت شعر از شاعر معاصر نادرشاه، سيد حسين بن مير رشيد التقوى هندى حائرى (ف 1170 ق)، روى گنبد نوشته شده كه مطلع آن چنين است:

/ 19