ضميمه 1 - روزهای خاطره نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

روزهای خاطره - نسخه متنی

زینب الغزالی الجبیلی؛ مترجم: ضیاء مرتضوی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ضميمه 1

مرورى بر كارنامه اخوان المسلمين (1)

اخوان المسلمين در ذيقعده 1347 به دست حسن البنّا (1324 - 1368ق / 1906 - 1949م) در اسماعيليه مصر پايه گذارى شد وكار خود را در اتاقى كوچك - كه مدرسةالتهذيب ناميده شد - با تعليم قرآن، تجويد، حديث، تفسير و ديگر علوم اسلامى شروع كرد. بنّا - كه مرشد عام لقب يافته بود - در 1350ق / 1931م، رساله اى حاوى اهداف اين جمعيت منتشر كرد. در 1355ق / 1936م به مناسبت آغاز سلطنت ملك فاروق، چهارمين كنگره اخوان برگزار شد و اين سازمان پادشاه جديد را تأييد كرد. اما مهم ترين و پنجمين كنگره اخوان در 1357ق / 1938م، به مناسبت دهمين سال تأسيس اخوان المسلمين برگزار شد. اين كنگره از جهاتى نقطه عطفى در تاريخ اين جمعيت به شمار مى رود، زيرا برنامه ها و اهدافى كه به وسيله بنّا در اين كنگره اعلام شد و نيز تصميماتى كه اتخاذ گرديد، در واقع اين جمعيت را وارد دوره نوينى كرد. به ويژه از آن روى كه مقارن با آن، جنگ جهانى دوم آغاز شد و اين جمعيت نمى توانست در قبال اوضاع سياسى و وقايع نظامى بى اعتنا بماند. شايد بتوان هدف كلى اخوان را پس از كنگره پنجم، در آزادى وطن اسلامى از سلطه بيگانه و تشكيل دولت آزاد اسلامى در آن خلاصه كرد.

بدين گونه مى توان سال هاى 1928 تا 1938م را دوره تأسيس و استقرار اخوان المسلمين به شمار آورد، اما از 1938 تا 1948م، اين جمعيت به سرعت گسترش يافت و به صورت حزب نيرومند دينى - سياسى در مصر خودنمايى كرد و در مبارزات سياسى و تحولات اجتماعى آن كشور نقش مهمى يافت. پس از جنگ و حادتر شدن مسأله فلسطين و چيرگى صهيونيست ها بر آن سرزمين، اخوان المسلمين از نظر سياسى، مالى و نظامى به يارى فلسطينيان شتافت و بسيارى از اعضاى آن در نبرد فلسطين شركت كردند. حضور اخوان در اين ماجرا از يك سو بر محبوبيت آن در جهان اسلام افزود و از سوى ديگر، دربار مصر و دولت بريتانيا را به شدت نگران كرد، به خصوص مسلح شدن و آمادگى نظامى اخوان بر اين نگرانى مى افزود. از اين رو، به فرمان ملك فاروق دولت نقراشى پاشا فرمان انحلال اين جمعيت را در صفر 1368 / دسامبر 1948 صادر كرد. بسيارى از اعضاى آن بازداشت شدند و اموال جمعيت مصادره شد. پس از آن تبليغات گسترده اى بر ضد آنان از هر سو آغاز شد.

اندكى پس از انحلال، در 28 دسامبر 1948، نقراشى نخست وزير به دست يكى از اعضاى اخوان المسلمين كشته شد و چندى بعد نيز در برابر، حسن البنا به قتل رسيد.

ضربه سهمگين انحلال و به ويژه فقدان ناگهانى حسن البنا، فعاليت اخوان را دچار ركود كرد، اما رهبران آن به زودى تجديد سازمان كردند و به فعاليت پنهانى ادامه دادند. احتمالاً پس از جمادى الاولى 1369 / فوريه 1950 به طور پنهانى، حسن اسماعيل هضيبى به عنوان مرشد عام اخوان المسلمين و جانشين بنّا برگزيده شد. پس از برگزارى انتخابات مصر در 1949م و پيروزى حزب وفد با حمايت پنهانى اخوان المسلمين، نحاس پاشا در 1369ق / 1950م، به نخست وزيرى رسيد و به تدريج از فشار حكومت بر اخوان كاسته شد.

در ذيقعده 1371 «افسران آزاد» طى كودتايى رژيم پادشاهى را ساقط كردند و خود قدرت را به دست گرفتند. رژيم جديد با آن كه همه احزاب را غير قانونى خواند، به اخوان اجازه فعاليت داد، اما اين تفاهم و همكارى ديرى نپاييد و به سردى و سپس به تيرگى و سرانجام به خصومت گراييد و پس از سوء قصد به جمال عبدالناصر در ربيع الاول 1374 / اكتبر 1954 بار ديگر تشكيلات اخوان غير قانونى و منحل اعلام شد و عده اى از رهبران طراز اول، از جمله هضيبى و شمار بسيارى از اعضاى آن بازداشت شدند. در زمستان 1955م شش تن از رهبران اخوان اعدام شدند و عده اى به زندان هاى سنگين محكوم گشتند.

اين واقعه هر چند كه فعاليت آشكار اخوان را در داخل مصر دچار وقفه كرد، اما با سازماندهى مجدد در داخل و گسترش آن در خارج، شاخه هاى مختلف اخوان در همه جا به فعاليت خود ادامه داد و كارهاى فرهنگى و تبليغاتى به نفع اخوان از طريق سخنرانى ها و نگارش مقالات و تأليف كتاب ها، حتى در داخل زندان، استمرار يافت. به ويژه در اين دوران، سيد قطب نويسنده نامدار و سرسخت اخوان آثار مهم و مؤثرى پديد آورد. اخوان در خارج از مصر به تبليغات وسيعى بر ضد جمال عبدالناصر، رئيس جمهور مصر و تبيين مواضع و افكار خود پرداختند. در 1957م زينب غزالى، از رهبران نامدار اخوان، در سفر حج با تشويق و موافقت رهبران عربستان سعودى، با چند تن از تبعيدى هاى اخوان ديدار كرد و قرار بر آن شد كه تلاش هاى خود را هماهنگ و مشترك سازند. سازماندهى مجدد تا اوايل سال 1959م به طول انجاميد، اما در 1962م اين جمعيت شكل نهايى خود را به دست آورد.

سيد قطب كتاب مهم «معالم فى الطريق» را در 1382ق / 1962م، در زندان نوشت. او در اين كتاب آشكارا جوامع امروزى را به مفهوم قرآنى جوامع جاهلى دانسته و تلويحاً دولت هاى «كشورهاى اسلامى» و از جمله مصر را ضد اسلامى خوانده است. فتواى سياسى او نيز روشن بود: بايد با قدرت در برابر اين جاهليت ايستاد و نظام اسلامى را بنياد نهاد. به زودى اين كتاب، به مرام نامه جوانان پرشور و اسلام گراى اخوان در داخل و خارج از زندان تبديل شد. در ربيع الاول 1385 / ژوئن 1965 دولت بازداشت وسيع اعضاى اخوان المسلمين را آغاز كرد. شمار بسيارى از رهبران و اعضا به زندان افتادند؛ از جمله سيدقطب كه به تازگى (1384 قمرى) از زندان آزاد شده بود، دوباره بازداشت شد و همراه دو تن ديگر در 1386 قمرى به اعدام و بقيه نيز به زندان هاى طولانى محكوم شدند.

هضيبى در 1394ق / 1974م، درگذشت. با اينكه سه جناح در درون اخوان وجود داشت، اما بنا به مصالح تشكيلاتى، عمر تلمسانى كه رهبر و مظهر جناح ميانه رو و مورد توجه انور سادات بود، به عنوان مرشد عام برگزيده شد. سادات در 1391ق / 1971م، به قدرت رسيد و در 1396 قمرى درهاى زندان را گشود و فعاليت اخوان المسلمين علنى شد و مجله الدعوه به مديريت تلمسانى اجازه انتشار يافت. در اين دوره تحولى در عقايد سياسى اخوان پديد آمد و جمعيت پذيرفت كه با شرايطى از سادات حمايت كند و سادات نيز به منظور استفاده از اخوان براى چيرگى بر رقيبان (از جمله طرفداران ناصر) به اخوان اجازه فعاليت داد، اما ديرى نپاييد كه در 1398 قمرى و سپس در 1401ق / 1981م، دولت سادات به سركوب اخوان دست زد.

انديشه ها و اهداف اخوان المسلمين

در باره جزئيات انديشه ها و اهداف اخوان المسلمين به درستى و روشنى نمى توان سخن گفت، چه خود نيز به صراحت در اين باب سخن نگفته اند. همچنين گرايش هاى مختلفى كه از آغاز تا كنون در درون جمعيت اخوان وجود داشته است، آرا و اهداف آنان را مبهم جلوه مى دهد.

مهم ترين اهداف اخوان المسلمين به عنوان تشكيلاتى سياسى و دينى در اين مواضع خلاصه مى گردد:

1. تأسيس حكومت اسلام

دست كم از كنگره پنجم به بعد، پى افكندن حكومت اسلامى و اجراى دقيق و كامل احكام شريعت، از اهداف روشن و استوار اخوان المسلمين در همه جاى جهان اسلام بوده است. ضرورت حكومت اسلامى، از تلقى اخوان از اسلام برمى خيزد، از اين لحاظ اسلام دينى است جهانى و جامع به گونه اى كه نظام دقيقى براى تمامى شؤون زندگى ارائه كرده است و هرگز از حل مشكلات بشرى ناتوان نمى ماند. بنّا در «رسالة التعاليم» ديدگاه هاى خود را در باره اسلام در بيست بند آورده است. او تأسيس حكومت اسلامى به شكل خلافت و حول محور خليفه را در شمار اساسى ترين اصول برنامه جمعيت مى دانست، اما چارچوب دقيق حكومت اسلامى مطلوب اخوان المسلمين معلوم نيست، هر چند كه خود بنّا و برخى رهبران ديگر چون عبدالقادر عوده و زينب غزالى در اين باب به ذكر توضيحاتى پرداخته اند.

بنّا نظام پارلمانى مبتنى بر حاكميت مردم، مسؤوليت حاكم و احترام به اراده ملت را مغاير با اسلام نمى داند. به عقيده او اسلام نه تنها قرارداد اجتماعى را قبول دارد، بلكه خود بنيان گذار آن است. او رعايت و حفظ همه آزادى هاى فردى را مورد تأييد قرار داده، و آن را برآمده از اسلام شمرده است؛ اما از سوى ديگر اخوان المسلمين نظام پارلمانى چند حزبى را مردود و مغاير با اسلام و عامل تفرقه مى شمرند.

2. اصلاحات اجتماعى

با اين كه حسن البنا و ديگر رهبران اخوان المسلمين هرگز جز به حكومت شرعىِ مورد قبول خود راضى نبوده اند، اما از اصلاحات نيز طرفدارى نموده و با دولت و حكومت، به ويژه در دوران بنّا، در امور اجتماعى و اصلاحات مورد توافق همكارى كرده، يا خود پيشنهادهايى براى بهبود حال مسلمانان داده اند. بنّا در نامه اى كه در رجب 1366 /ژوئن 1947 به ملك فاروق نوشت، خواسته هاى خود را به طور مشخص در زمينه هاى علمى، سياسى، اقتصادى، ادارى و اجتماعى بيان كرد. او همچنين پيشنهادهاى روشنى در باره اخذ ماليات، صرفه جويى و تشويق صنايع دستى و خانگى ارائه كرده است. تحقق عدالت اجتماعى، ملى كردن بانك ها و منابع طبيعى، صنعتى كردن كشور، اصلاحات ارضى، وضع زكات بر سرمايه و سود به طرز جديد و... از جمله پيشنهادهاى اصلاحى او بود. هر چند كه بنّا به بهبود اوضاع اقتصادى بر وفق عدالت اسلامى بيشتر اهتمام داشت، اما به مسائل ديگر از جمله مسائل سياسى و شيوه مديريت جامعه و امور ديگر مانند مسائل زنان هم بى توجه نبود.

اخوان المسلمين به امور مربوط به زنان و مسائل و مشكلات آنان نيز توجه خاصى داشتند، هر چند ديدگاه هاى رهبران اخوان و يا شاخه هاى مختلف آن در اين موضوع متفاوت بود، اما همه طرفدار فعاليت اجتماعى زنان و رشد فرهنگى و علمى و تربيت درست آنان بودند. با اين همه، با بى حجابى، اختلاط زن و مرد، مساوات كامل زن و مرد، و حتى با نمايندگى زنان در مجلس يا زمامدارى آنان سخت مخالف بودند.

3. مخالفت با استعمار و طرفدارى از استقلال كشورهاى اسلامى

اين هدف از مهم ترين مواضع سياسى اخوان المسلمين است و بنّا آن را در عرض هدف مهم ديگر، يعنى تأسيس دولت اسلامى قرار داده است. بنّا در روزگار خود، سه دولت بريتانيا، ايتاليا و فرانسه را دشمن اسلام مى شمرد و مخالف همه اشكال استعمار بود.

اخوان المسلمين، به رغم مخالفت شديد با مليت گرايى، وحدت ملى يا وحدت عربى و سرانجام وحدت اسلامى را براى مبارزه با استعمار و استيلاى خارجى مفيد و حتى ضرورى مى دانستند.

يكى از دلايل مهم مخالفت اخوان با تجددگرايى غربى اعتقاد آنان بر اين مطلب بود كه اين امر جز استعمار، نفى اسلام و طرد روح فرهنگ دينى مسلمانان چيزى در خود ندارد. در واقع اخوان المسلمين با علوم جديد مغرب زمين مخالف نبودند، بلكه با جدايى دين از سياست و حكومت و نيز با اباحى گرى و ماده گرايى متداول غربى مخالفت مى كردند.

1 آنچه مى خوانيد گزيده اى است برگرفته از دائرةالمعارف بزرگ اسلامى در باره اخوان المسلمين. م

/ 12