ولایت فقیه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 61زياد شده باشد. و بعيد به نظر مىرسد كه چند نفر دور از هم به ذهنشان بيايد كه چنين جملهاى را به حديث اضافه كنند. بنا بر اين، اگر روايت «واحده» باشد، ما قاطعيم كه جمله فيعلّمونها.. از طريقى كه صدوق (ره) نقل كردهاند ساقط شده و از قلم نساخ افتاده. يا اين كه صدوق (ره) جمله را ذكر نكرده است.فرض ديگر اين كه دو حديث باشد: يكى بدون جمله فيعلّمونها.. و ديگرى با اين جمله وارد شده باشد. بنا بر اين كه جمله مزبور در حديث باشد، قطعاً كسانى را كه شغل آنان نقل حديث باشد و از خود رأى و فتوايى ندارند، شامل نمىشود و نمىتوان گفت بعضى از محدثين كه اصلًا حديث را نمىفهمند و مصداق رُبَّ حاملِ فقهٍ لَيْسَ بفقيهٍ هستند و مانند دستگاه ضبطْ اخبار و روايات را مىگيرند و مىنويسند و در دسترس مردم قرار مىدهند، خليفهاند و علوم اسلامى را تعليم مىدهند. البته زحمات آنان براى اسلام و مسلمين ارزنده است، و بسيارى از آنان هم فقيه و صاحب رأى بودهاند مانند كلينى (ره)، شيخ صدوق (ره) و پدر شيخ صدوق (ره) كه از فقها بوده و احكام و علوم اسلام را به مردم تعليم مىدادهاند. ما كه مىگوييم شيخ صدوق (ره) با شيخ مفيد (ره)، فرق دارد، مراد اين نيست كه شيخ صدوق (ره) فقاهت نداشته يا اين كه فقاهت او از مفيد (ره) كمتر بوده است شيخ صدوق (ره) همان كسى است كه در يك مجلس تمام اصول و فروع مذهب را شرح داده