ولایت فقیه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 63عقلايى، را ملتفت باشد، رواياتى را كه در هنگام «تقيه» وارد شده از غير آن تميز بدهد، و موازينى را كه براى آن تعيين كردهاند بداند. محدثينى كه به مرتبه اجتهاد نرسيدهاند و فقط نقل حديث مىكنند اين امور را نمىدانند، و سنت واقعى رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را نمىتوانند تشخيص دهند. و اين از نظر رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) بىارزش است. مسلم است كه آن حضرت نمىخواستهاند فقط «قال رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم)» و عن رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) گر چه دروغ باشد و از آن حضرت نباشد در بين مردم رواج پيدا كند. بلكه منظورشان اين بوده كه سنت واقعى نشر شود، و احكام حقيقى اسلام بين مردم گسترش يابد. روايت مَنْ حَفِظَ عَلى أُمَّتى أرْبَعينَ حَديثاً، حَشَرهُ اللَّهُ فَقيهاً و ديگر رواياتى كه در تمجيد از نشر احاديث وارد شده، مربوط به محدثينى نيست كه اصلًا نمىفهمند حديث يعنى چه؟ اينها راجع به اشخاصى است كه بتوانند حديث رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را مطابق حكم واقعى اسلام تشخيص دهند. و اين ممكن نيست مگر مجتهد و فقيه باشند، كه تمام جوانب و قضاياى احكام را بسنجند، و روى موازينى كه در دست دارند، و نيز موازينى كه اسلام و ائمه (عليهم السلام) معين كردهاند، احكام واقعى اسلام را به دست آورند. اينان خليفه رسول اللَّه (صلّى الله عليه وآله وسلّم) هستند كه احكام الهى را گسترش مىدهند و علوم اسلامى را به مردم تعليم مىكنند، و حضرت در حق آنان دعا كرده است: اللَّهمّ ارحم خلفائى.بنا بر اين، جاى ترديد نيست كه روايت اللَّهمّ ارحم خلفائى شامل راويان حديثى كه حكم كاتب را دارند نمىشود و يك كاتب و نويسنده نمىتواند خليفه رسول اكرم (صلّى الله عليه وآله وسلّم) باشد. منظور از «خلفا»، فقهاى اسلاماند. نشر و بسط احكام و تعليم و تربيت مردم با فقهايى است كه عادلند زيرا اگر عادل نباشند، مثل قضاتى هستند كه روايت بر ضد اسلام جعل كردند