ولایت فقیه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
صفحهى 79في كتاب إكْمال الدين و إتمام النِعْمَةِ عَنْ محمد بن محمد بن عِصام، عن محمد بن يعقوبَ، عن إسحاقَ بن يعقوب، قال: سألت محمد بن عُثْمانَ العُمَري أن يوصل لي كتاباً قد سألتُ فيه عن مسائل اشكلَتْ علىَّ. فورد التوقيعُ بِخط مولانا صاحبِ الزمان (عليه السلام): أمّا ما سَأَلْتَ عَنْهُ. أرْشَدَكَ اللَّهُ و ثَبَتَكَ (إلى ان قال) و أمَّا الْحَوادِثُ الْواقِعَةُ، فَارْجِعُوا فيها إلى رُواةِ حَديثِنا. فَإنَّهُم حُجَّتي عَلَيْكُم، و أَنا حُجةُ اللَّه. و أمَّا مُحَمَّدُ بْنُ عُثمان العُمَري، فَرَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ وَ عَنْ أَبِيه، فَإنَّهُ ثِقَتي وَ كِتابُهُ كِتابي. اسحاق بن يعقوب، نامهاى براى حضرت ولى عصر (عج) مىنويسد و از مشكلاتى كه برايش رخ داده سؤال مىكند. و محمد بن عثمان عمرى نماينده آن حضرت، نامه را مىرساند. جواب نامه به خط مبارك صادر مىشود كه «.. در حوادث و پيشامدها به راويان حديث ما رجوع كنيد، زيرا آنان حجت من بر شمايند و من حجت خدايم..» منظور از «حوادث واقعه» كه در اين روايت آمده مسائل و احكام شرعيه نيست. نويسنده نمىخواهد بپرسد در باره مسائل تازهاى كه براى ما رخ مىدهد چه كنيم. چون اين موضوع جزو واضحات مذهب شيعه بوده است و روايات متواتره دارد كه در مسائل بايد به فقها رجوع كنند. در زمان ائمه (عليهم السلام) هم به فقها رجوع مىكردند و از آنان مىپرسيدند. كسى كه در زمان حضرت صاحب، سلام اللَّه عليه، باشد و با نوّاب اربعه روابط داشته باشد و به