ماجراى اعلان اين آيات - تفسیر نور جلد 5

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تفسیر نور - جلد 5

محسن قرائتی‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صفحه ى 13

ماجراى اعلان اين آيات

در سال هشتم هجرى مكّه فتح شد، امّا مشركان هم چنان براى انجام مراسم عبادى خود كه آميخته با خرافات و انحرافات بود، به مكّه مى آمدند. از جمله عاداتشان اين بود لباسى را كه با آن طواف مى كردند، صدقه مى دادند. يك زن كه مى خواست طواف هاى بيشترى انجام دهد، چون ديگر لباسى نداشت، به اجبار كفّار برهنه طواف كرد و مردم به او نگاه مى كردند.

اين وضع براى پيامبر و مسلمانان كه در اوج قدرت بودند، غير قابل تحمّل بود.

پيامبر منتظر فرمان خدا بود تا آنكه اين سوره در مدينه نازل شد. پيامبر صلّى الله عليه وآله به ابو بكر مأموريت داد تا آياتى از آن را بر مردم مكّه بخواند. شايد انتخاب ابو بكر به دليل آن بود كه او پير مرد بود و كسى نسبت به او حساسيّت نداشت.

امّا وقتى او به نزديك مكّه رسيد، جبرئيل از سوى خدا پيام آورد كه تلاوت آيات را بايد كسى انجام دهد كه از خاندان پيامبر باشد. آن حضرت، على عليه السلام را مأمور اين كار كرد و فرمود: من از او هستم و او از من است. على عليه السلام در وسط راه آيات را از ابو بكر گرفت و به مكّه رفت و بر مشركان قرائت نمود.

ماجراى تلاوت آيات اين سوره توسّط على عليه السلام، در كتب اهل سنّت نيز آمده و از اصحاب، كسانى همچون ابو بكر و على عليه السلام، ابن عباس، انس بن مالك، جابر بن عبد اللَّه انصارى آن را روايت كرده اند و در مدارك بسيارى نقل شده است. «1»

برخى از اهل سنّت «2» تلاش كرده اند كه آن را امرى عادّى جلوه دهند تا امتيازى براى حضرت على عليه السلام به حساب نيايد و تحويل مأموريت تلاوت را به على عليه السلام، براى تأليف دلِ او دانسته اند، نه امتيازى براى او. در حالى كه براى به دست آوردن

(1). مسند احمد حنبل، (ج 3، ص 212 و 283 ج 1، ص 151 و 330)، مستدرك صحيحين، (ج 3، ص 51)، تفسير المنار، (ج 10، ص 157)، تفسير طبرى، (ج 10، ص 46)، تفسير ابن كثير (ج 2، ص

322- 333)، احقاق الحق، (ج 5، ص 368) و فضائل الخمسة، (ج 2، ص 342). و در الغدير، (ج 6، ص 338) نام 73 نفر كه اين ماجرا را نقل كرده اند آمده است.

(2). مثل فخر رازى و آلوسى در تفسيرهايشان.

/ 387