سيماى زكات
حكم زكات در مكّه نازل شده است، امّا به علّت كمى مسلمانان و اندك بودن پول زكات، مردم خودشان مى پرداختند. پس از تشكيل حكومت اسلامى در مدينه، مسأله ى گرفتن زكات از مردم و واريز كردن آن به بيت المال و تمركز آن توسّط حاكم اسلامى مطرح شد. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» «1» زكات مخصوص اسلام نيست، بلكه در اديان پيشين نيز بوده است. حضرت عيسى عليه السلام در گهواره به سخن آمد و گفت: «أَوْصانِي بِالصَّلاةِ وَ الزَّكاةِ» «2» و حضرت موسى عليه السلام خطاب به بنى اسرائيل مى فرمايد: «أَقِيمُوا الصَّلاةَ وَ آتُوا الزَّكاةَ» «3» و درباره ى عموم پيامبران مى خوانيم: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إِيتاءَ الزَّكاةِ» «4» در قرآن چهار تعبير براى زكات بيان شده است:1- ايتاء مال. «وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى » «5»2- صدقه. «خُذْ مِنْ أَمْوالِهِمْ صَدَقَةً» «6»3- انفاق. «يُقِيمُوا الصَّلاةَ وَ يُنْفِقُوا» «7»4- زكات. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ يُؤْتُونَ الزَّكاةَ» «8» در قرآن، معمولًا زكات همراه با نماز آمده است و طبق روايات، شرط قبولى نماز، پرداخت زكات است. اين پيوند رابطه ى با خدا و رابطه ى با مردم را مى رساند. در قرآن هيچ يك از واجبات دين، اين گونه مقارن با نماز نيامده است. گرفتن زكات بر سادات حرام است، گروهى از بنى هاشم از پيامبر صلّى الله عليه وآله تقاضا كردند(1). توبه، 103. (2). مريم، 32. (3). بقره، 34. (4). انبياء، 73. (5). بقره، 77. (6). توبه، 103. (7). ابراهيم، 31. (8). مائده، 55.