چرا آن حضرت ولايتعهدى مأمون را پذيرفت؟
پيش از هر چيز بايد اين پرسش را نيز مطرح كنيم كه:
چه عواملى خليفه عبّاسى را واداشت تا چنين گام بزرگ و جسورانه اى بردارد؟!
مأمون در انديشه تقرّب به امام
آيا مأمون كه از مادرى پارسى زاده و در دامان هواخواهان بيت علوى پرورده شده بود و از تاريخ اسلام آگاهيهاى بسيار داشت و در علم كلام چيرگى حاصل كرده بود، يك شيعى تمام عيار بود؟ آيا انتخاب امام رضااز سوى او به ولايتعهدى، ابتدا با انگيزه اى سالم صورت پذيرفت و بعداًوى از تصميم خود منصرف شد و آن حضرت را با زهر مسموم كرد، زيراچنان كه پدرش هارون روزى به وى گفته بود، سلطنت عقيم است و اگرروزى )امام( على بن موسى الرضا با وى به منازعه بر مى خواست حكومت را از او مى گرفت؟يا اينكه انتخاب امام رضاعليه السلام به ولايتعهدى، نقشه اى بود كه ازجانب فضل بن سهل و همدستان او طرح ريزى شده بود و مأمون بدون هيچ التفاتى نقشه آنها را پذيرفت و سپس به عواقب آن پى برد و از تصميم خودبازگشت و فضل را در حمام ترور كرد و با دادن زهر به امام رضا،آن حضرت را به شهادت رساند؟
يا اينكه اين نقشه از سوى شخص مأمون و برخى از سران طراحى شده بود وتنها يك بازى سياسى به شمار مى آمد؟
آيا تمام اين احتمالات ممكن بوده است.نگارنده با مطالعه در تاريخ به دليلى كه بطور قطع بر يكى از اين احتمالات دلالت كند، دست نيافته است، افزون بر آنكه ما بايد تمام عوامل تاريخى را بشناسيم و به هنگام تفسير يك پديده معيّن، همه اين عوامل را دقيقاً در نظر بگيريم، زيراچنين عواملى در حيات ما با يكديگر هماهنگى دارند و كلاً حيات معاصرما را مى سازند.بنابراين چرا باور نكنيم كه گذشته هم مانند حال بوده وتمام عوامل مؤثر در حيات انسانى، در ساختن آن نقش داشته اند؟
از اين رو نگارنده به اين نظر اعتقاد دارد كه پيشينه فرهنگى مأمون وشرايط سياسى و نيز ديدگاه همدستان و محرمان وى در طرح ريزى اين نقشه گستاخانه بسيار تأثير داشته اند، آن چنان كه اگر يكى از اين عوامل كم مى شد مأمون به چنين كارى دست نمى زد.